به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، هفتمین جلسه «محفل ادبی فیض» (و دومین جلسه مجازی این سلسله نشست ادبی) با موضوع مدح و منقبت حضرت علی(ع) و بزرگداشت مقام پدر با عنوان «فیض علی(ع) و فیض پدر» با مشارکت یکصد و هشتاد و یک نفر از اعضای این محفل و انتشار ۹۸ شعر و داستان به صورت فایل صوتی و تصویری به صورت مجازی برگزار شد.
دومین جلسه مجازی «محفل ادبی فیض» با انتشار فیلم کوتاه «بسم الله الرحمن الرحیم» و نمایش خوشنویسی مصراع معروف «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» اثر محمود اکرامیفر آغاز و در ادامه با انتشار ویدئوی شعرخوانی استادان و شاعران مطرح کشور ادامه یافت.
اعضای محفل ادبی فیض در این جلسه سه ساعته، اشعار خود با موضوع پدر را که با الهام از سه تصویر شامل: عکس رضوانه باغبانی دختر شهید مدافع حرم در کنار مزار پدر آسمانی اش، دو تصویر نماد پدر در اصفهان و تهران سروده بودند را ارائه کردند و در ادامه نیز با توجه به تقارن برنامه با شب وفات حضرت زینب(س) اشعاری با این موضوع نیز به اشتراک گذاشتند.
در بخش دیگری از این جلسه علیرضا قزوه ضمن بیان خاطرهای، از علاقهمندی رضوانه باغبانی دختر شهید هادی باغبانی به ادبیات و آموختن شعر اشاره کرد و در ادامه اشعار خوشنویسی شده و نوسروده علوی خود را در این محفل ارائه کرد:
تازه سرودهای از علیرضا قزوه
در صف عاشقان درآ، هلهله کن هلا هلا!
نیست هراسی از بلا، هلهله کن هلا هلا!
عاشق عشق و عقل شو، گرم حدیث و نقل شو
وز در عاشقی درآ، هلهله کن هلا هلا!
تا نفس است در بدن، پنجه به تار و دف بزن،
تا نفس است مر تو را، هلهله کن هلا هلا!
مثل درخت زنده شو، غرق سُرور و خنده شو
مرده مباش و بی صدا، هلهله کن هلا هلا!!
کشته شدی ز ترس جان! این که فراری یی از آن،
نیست دهان اژدها، هلهله کن هلا هلا!
دور مشو از عاشقان، چرخ بزن چو عارفان
درد تو می شود دوا، هلهله کن هلا هلا!
گریه و غصه را بمان، دست بزن، غزل بخوان
یار رضا و ما رضا، هلهله کن هلا هلا!
بر لب مان رضا رضا، نعره مان علیعلی
داد بزن خدا خدا، هلهله کن هلا هلا!
شعر خوانی سرویش تریپاتی و احمد شهریار از پاکستان، مرتضی یراق بافان قاری(گوینده سرشناس کشور) عزیز آذینفرد (مؤلف کتاب فارسی دانشگاهی «همقافیه با باران» و محمدعلی یوسفی (استاد دانشگاه کیش)، حافظ خوانی و خوانش ترجمه شعر و بازنشر اثر هنری «شهیدی مثل پدر» توسط آرش فروغی، انتشار پیامهای عبدالجبار کاکایی و حمیدرضا شکارسری در خصوص این روزها با موضوع «همدلی در مقابل کرونا» و ارائه کلیپ صوتی پدر از تولیدات صدا و سیمای جمهوری اسلامی با شعری از سارا جلوداریان از دیگر بخشهای جالبتوجه هفتمین جلسه «محفل ادبی فیض» بود.
شعرخوانی محمد علی یوسفی از جزیره کیش
شعرخوانی مصطفی محدثی خراسانی
شعرخوانی عبدالرحیم سعیدی راد
شعرخوانی سارا جلوداریان
شعرخوانی امیررضا احمدی
در بخش دیگری از این محفل ویژهنامه نوروزی «هدهد سفید»، با ارائه نشانی اینترنتی دریافت فایلهای pdf آن در پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، به عنوان هدیه نوروزی کودکان و نوجوانان تقدیم اعضاء شد.
همچنین با توجه به پیشبینی برگزاری کارگاههای مجازی ادبی در جلسات آتی محفل ادبی فیض، سه کتاب «بنیاد ترانه»، «هم قافیه باران، فارسی عمومی دانشگاهی» و «ادبیات فارسی پیشدانشگاهی رشته علوم انسانی» به عنوان منابع آموزش مباحث فن شعر (شامل: عروض و قافیه، سبک شناسی، نقد ادبی، مبانی زبان و آشنایی با ادبیات معاصر) معرفی شدند.
گفتنی است؛ عبدالرحیم سعیدی راد، رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی، محمدحسین انصاری نژاد، سارا جلوداریان، مرضیه فرمانی، ایمان طرفه، بهرام مژدهی، مرتضی دهقان آزاد، محسن کاویانی، لیلا مهذب، حسین صیامی، سمانه خلفزاده، سمانه رحیمی، مریم اکبرپور، فرشته شفقت، الهام پوریونس، الهام نجمی، بهار صدرزاده، محمود یوسفی، صدیقه کشتکار، سمیه مؤمنی، سمانه خلفزاده، نازیلا نوبهاری، فرحناز میرزایی، نوشین فلاح اسکندرپور، موسی عصمتی، نعیمه محمدی، فاطمه حبیبی، زهرا میریانکرمی، فرانک حمزهزاده، اکبر خدادادی، سمیرا یکهتاز، پروین جاویدنیا، مجتبی باقی، فریده ترقی، مهسا ایمانی، فاطمه رحمانی، منوچهر شعلهور، امیررضا احمدی، مهران ساغری، ساناز شعاع، شعبان کرمدخت، ماهان موسینژاد از جمله شاعران و شرکتکنندگان در هفتمین جلسه «محفل ادبی فیض» بودند.
لازم به ذکر است سلسله نشستهای شعرخوانی کتابخانه مرکزی پارک شهر موسوم به «محفل ادبی فیض» به همت اداره کل کتابخانههای عمومی استان تهران دوشنبههای دوم و آخر هر ماه از ساعت ۱۵ الی ۱۷ بعدازظهر در این کتابخانه برگزار میشود
در ادامه تعدادی از اشعار ارائه شده در دومین جلسه مجازی محفل ادبی فیض را میخوانید:
علوی سرودهای از استاد رضا اسماعیلی تقدیم به محفل ادبی فیض:
به نام حضرت حق، السلام یا دریا!
بر آن سرم که بنوشم تو را، ولی، اما...
چگونه از تو بنوشم، منی که مردابم؟
چگونه از تو بنوشم؟ مگر شما مولا...
دوباره آمده ام تا تو را بگویم سبز
و بشکفم ز نسیم ات، بهار روح افزا
مرا به فطرت آیینه ها سفارش کن
که تا به مدحت نورت، دلم شود گویا
تو را ز حضرت قرآن همیشه می پرسم
ز آیه های بشارت، ز سورۀ «اعلی»
تو را ز صبح و اذان، سجده، منبر و محراب
تو را ز بوی خوش «یاکریم» و «یاهو» ها
تو را ز مکه، مدینه، ز کربلا، کوفه
تو را ز فصل زلال غدیر و عاشورا
تو را ز صبر مجسم، ز حضرت زینب
تو را ز سورۀ مظلوم: حضرت زهرا
تو را ز نان و نمک، وصله های وارسته
تو را ز سادگی و بی تکلفی، مولا!
تو کیستی که جهان در نگاه تو هیچ است!؟
تو کیستی که جهان در نگاه تو...آیا؟
تو را به روی زمین خاکیان نمی فهمند
تو را به عرش خدا، آسمانیان حتا!
تو در زمان و مکان و بیان نمی گنجی
به رنگ لهجۀ دنیا، نمی شوی معنا
تو را قسم به خدا، هیچ کس نمی داند
عجیب، تشنۀ یک پاسخم تو را دریا!
تو حرف اول عشقی و آخر خوبی
چگونه از تو بگویم، امام خوبی ها!؟
زبان لال دلم را به عشق گویا کن
نگفته ام غزلی در خور تو ای مولا
غزلی از صدیقه کشتکار تقدیم به سردارشهید قاسم سلیمانی به مناسبت روز پدر
آن سو پدر، این سوی دنیا دختری باشد
دائم نگاه خیره ای سمت دری باشد
من دختری که شعر می بافم برای او
غافل از اینکه روز روز آخری باشد
با خاطراتی دور می جنگم، ولی وقتی
پشت حصار خانه باران جرجری باشد
ایران مظلومم که غرقی در غمی جانکاه
باید برایت لاله های پرپری باشد
در بین آتش، بین خون، دیگر خیالت تخت
همچون سلیمانی یل نام آوری باشد
پشت همین سنگر نشسته در کمین آری
وقتی که دشمن غرق جنگ زرگری باشد
تق تق صدای کفشهایش... ش. نیست، می گریم
در خانه باید مثل او سرلشکری باشد
شاید بفهمی حال و روز دختری را که
جای پدر در بسترش، خاکستری باشد
او آمده بی چفیه و سربند، مادرجان
بی آنکه روی قامتش حتی سری باشد
شاید خودش فهمیده بود این را، نمی دانم!
تنها نشانی اش همان انگشتری باشد
غزلی تازه در اقتفای غزل فیض کاشانی از علیاصغر الحیدری از هند
خود را نثار عشق کنم حسبی الحبیب
دم از هوای خود نزنم حسبی الحبیب
ای کاش اشهب قلمم تا صمد رود
جز او کسی مباد صنم حسبی الحبیب
دانای راز روز الست است آن که هست
مجنون ناز عشق منم حسبی الحبیب
همزاد من! فدای صفای بتان مباش
من را ببین که رقص کنم حسبی الحبیب
باران تیغ هست و سنان هست و نیزه هست
آماده هست روح و تنم حسبی الحبیب
من هر چه داشتم به هوایت نباختم؟
سر را چرا نه هدیه کنم حسبی الحبیب
مستغرق گناهم و خوف و هراس نیست
پا را به راه دوست زنم حسبی الحبیب