به گزارش روابط عمومی ادارهکل کتابخانههای عمومی استان البرز، محفل ادبی «راویان بالندگی» با حضور هادی آشتیانی، سرپرست ادارهکل کتابخانههای عمومی استان؛ محمد مهرابی، سرپرست حوزه هنری البرز؛ مصطفی علیپور و مریم آریان از شاعران برجسته استان؛ خانواده معزز دو استاد فقید شعر انقلاب؛ مهدی تعجبی متخلص به «آواره همدانی» و محمدحسن حجتی متخلص به «پریشان» در سالن اجتماعات کتابخانه عمومی امیرکبیر برگزار شد و علاقهمندان و اهالی شعر و ادب از طریق ارتباط اینترنتی (اسکایروم) در این مراسم حضور یافتند.
هادی آشتیانی، سرپرست ادارهکل کتابخانههای عمومی استان در این مراسم ضمن گرامیداشت چهل و دومین فجر انقلاب، اظهار داشت: به توفیق الهی، مدتی است که بحث محافل ادبی در نهاد کتابخانههای عمومی کشور مجددا احیا شده است. برگزاری مراسم تجلیل و زنده نگه داشتن یاد و نام شاعران تاثیرگذار در عرصه شعر و ادب نیز بخشی از برکات این محافل است که امیدواریم با بازگشایی کتابخانهها و امکان تشکیل و فعالیت محافل در فضای کتابخانههای عمومی، اتفاقات خوبی در این عرصه رقم بخورد.
وی در ادامه افزود: همانگونه که از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره اثرات ویژه شعر شنیدیم، نباید از ظرفیت شعر در انتقال مفاهیم غافل شویم. حمایت از اشعار فاخر و ارزشمند در همه حوزهها به ویژه در حوزه تحکیم بنیان خانواده، آموزههای دینی، اعتقادات و باورها و مسائل اجتماعی روز، یک ضرورت است و میتواند در تثبیت و نهادینه شدن مفاهیم ارزشی و شکلگیری گفتمانهای سازنده، اثرگذار باشد.
آشتیانی با تقدیر از زحمات کتابداران برای حفظ پویایی کتابخانهها، تصریح کرد: به همت دغدغهمندان ادبیات و اهالی فرهنگ و با رشد و شکوفایی محافل ادبی در همه کتابخانههای عمومی، قطعا فضای تعاملی شایستهای برای شکوفایی استعدادهای جوان و خلاق در این عرصه فراهم خواهد شد.
نغمه مستشار نظامی، دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور نیز در این برنامه ضمن گرامیداشت یاد و نام دو استاد فقید، مهدی تعجبی و محمدحسن حجتی، از تلاش های مصطفی علیپور و مریم آریان در راستای توسعه و ارتقای ادبی شاعران جوان البرز تقدیر کرد و گفت: استان البرز یکی از قطبهای ادبی کشور است. کتابخانه عمومی کرج، از جمله اولین کتابخانههایی است که محافل ادبی با محوریت شعر آیینی در آن شکل گرفت و در برنامهها و نشستهای این محفل، از سایر استانها نیز حضور مییافتند.
مستشار نظامی در ادامه با اشاره به برگزاری ویژه برنامه کشوری «راویان بالندگی» گفت: یکی از رسالتهای این ویژه برنامه معرفی و ارج نهادن به گفتمان ادبی انقلاب، مقاومت و پایداری است که تلاش داشته با تجلیل از ۴۲ چهره فعال و بزرگداشت ۴۲ چهره فقید این عرصه، گام کوچکی برای معرفی و ادای احترام به شاعران متعهد شعر انقلاب بردارد.
مصطفی علیپور ضمن گرامیداشت یاد و خاطره سلمان هراتی، شاعر برجسته کشورمان، گفت: من سالها تحت تاثیر اشعار زندهیاد سلمان هراتی بودهام و بعدها نیز سیدحسن حسینی و قیصر امین پور الگوی وصفی و معلم بنده بودند. تا زمانی که قیصر امین پور حضور داشت، مطلب و نوشته ای نداشتم که وی نخوانده باشد. از همینرو کتاب شعر در دست چاپ خود را، با عنوان «در مسیر خاموش جنگل» به این دو بزرگوار تقدیم کرده ام.
علیپور اظهار داشت: انتخاب شعر از بین شعرهایی که طی سیسال پر فراز و نشیب سروده شده، کار سختی است. اما به تازگی شعری از یکی از دوستان به دستم رسیده که در سال ۱۳۶۷ در تبریز سروده بودم. این شعر برای دوران جوانیام است و برای اولین بار آن را اینجا میخوانم:
کــنار پنجــره، باران چشـمها با تــو
نگاه خیــسِ افــق های آشـنا با تـــو
غروب و غربت و تاریکــی زمیــن با من
چـراغ روشـــن گلهــای کربــلا با تـــو
در این سکوت، چه پاشیده ای که می خوانند
هـــزار حنجــره ســـرخ، هـم صـــدا با تـــو
کجاست دل، دلِ چون موج، زهرهدار و بزرگ
کـه تا عبــــور کـند دشـــت تیـــــز را با تـــو
نگاه کن که چه خوش در غبار میگذرند
هـزار قافــله خورشـید، پا به پا با تـــو
تو را نگاه درختان خاک می خوانند
بـرو پرنـــده صحـــرا، خــدا با تــو
علیپور در ادامه قطعه شعری نیمایی برای حضار قرائت کرد.
باران که میبارد، تصویرهای خسته یاران
در چشمهایم شعله میبندند
و چهرههای آسمانیشان در هر چه در هر جا
در قابهای خالی خاموش میخندند
باران که میبارد، خیل سوارانی میآیند از ابرها پایین
شمشیرها، گل داده همچون خون در مشتهاشان
و یال خون آلودهی اسبان وحشی
پیچیده بر پشتهاشان
باران که میبارد حس میکنم پشت درختان
آنسوی پرچینهای خوفِ خستگی، فرداست
باران که میبارد، حس میکنم نزدیکتر از من به من، دریاست
ای دوست، دارند از طوفان بیشه برمی گردند
این شیهه اسبان سرخ آسمان هاست
در باد، در باران یکریز چکاد کوه پیچیده است
اسبان بیداری که از فتح خورشید همیشه باز میگردند
در ادامه این مراسم، خدابخش سروری، از دوستان و همراهان زندهیاد محمدحسن حجتی متخلص به «پریشان»، با معرفی شخصیت و زندگانی این شاعر فقید، اظهار داشت: مرحوم حجتی متولد سال ۱۳۲۰ در روستای صعب العبور قوچان بود. در خانوادهای روحانی و متدین دیده به جهان گشود و در دوران نوجوانی و به دلیل فقر مالی به مشهد مهاجرت کرد. چند سالی را در آنجا گذراند و سپس برای ادامه فعالیتها و بهبود وضعیت زندگانی به تهران مسافرت کرد.
سروری ادامه داد: به خاطر اشعاری که میسرود همواره تحت نظر ساواک بود. با این وجود، در کنار شاگردی در بازار، در کتابخانه مسجد نارمک فعالیت خود را گسترش داد و نوشته ها و اشعار بسیاری را در وصف امام زمان(عج)، انقلاب و دفاع مقدس سرود. در زمان جنگ حضور فعالی داشت و سنگر به سنگر برای روحیه دادن به بچه ها، اشعار حماسی میسرود که البته برخی از آن ها اشعار ماندگار آن دوران شد.
وی اظهار داشت: شاخصه رفتاری این استاد عزیز، صبوری مثالزدنی وی بود که با همه سختیها و مصائب، بسیار صبوری داشت. این شاعر گرانقدر که از جانبازان شیمیایی نیز بود، به معنای واقعی پریشان بود، پریشان امام زمان(عج). بسیاری از اشعار خود را پیرامون حضرت حجت با اشک و آه میسرود و حدود ۸ هزار بیت شعر از وی تاکنون به دست دیگران رسیده است. دو بیتی از اشعار مرحوم را به یاد وی برای دوستان قرائت میکنم:
بی گلشن روی تو، شبم روز مباد
بی تو همه روز من دل افروز مباد
درد تو به جانم، ای دوای همه درد
دل خانه توست، خانه بیسوز مباد
هانیه تعجبی، دختر مهدی تعجبی متخلص به «آواره همدانی» در این برنامه بیان کرد: پدر از سن دوازده سالگی به خاطر روحیه ظلم ستیزی که داشت، اشعاری را به صورت فکاهی و طنز برای بیان مشکلات فرهنگی دوران طاغوت میسرود. در سن ۱۸ سالگی، برای مقابله با کشف حجاب، شعری سرود و برای اولین بار در روزنامه توفیق منتشر کرد. از آن زمان تحت تعقیب و مراقبت رژیم شاهنشاهی قرار گرفت و آواره شهرهای مختلف شد و بر همین اساس تخلص «آواره همدانی» را برگزید.
وی در ادامه افزود: در سن ۲۰ سالگی به بیماری سخت و غیرقابل درمانی مبتلا شد که چندی بعد و در توسلی که در هیئتی منتصب به قمر منیر بنیهاشم، داشت، از آن بیماری خلاصی یافت و از آن به بعد تمام اشعارش را در مدح و وصف اهل بیت(ع) و بیان حماسی عاشورا سرود.
تعجبی بیان کرد: اشعار پدر بیشتر با محوریت ظلمستیزی و روحیه مجاهدت اهل بیت(ع) در مقابل جبهه باطل بود و زمانیکه اشعارش منتشر میشد، مورد آزار و اذیت رژیم قرار می گرفت. در زمان رحلت آیت الله بروجردی که خود از مقلّدان آن عالم وارسته بود، شعری سرود که با انتشارش در پادگانی که در آن دوران سرباز بود، از سوی مسئول پادگان تنبیه شد و از آن روز تا پایان عمر با مشکل شنواییاش زندگی گذراند. به سادات و شهدا ارادت ویژهای داشت و تا پایان زندگی حسرت شهادت را در دل داشت:
با دلِ حسرت نصیبِ خود مدارا می کنم
وعـدهی پـرواز را امـروز و فـردا می کنم
با نگاهی گـریهدار و با دلــی خسـته ز دور
سـینه ســرخان مهاجــر را تماشـا می کنم
می برم خجلت من از صدق وهبهای زمان
لب چــو بر «یـا لیتـنا کنا مـعک» وا میکـنم
گلشن سبز شهادت، خاص پاکان است و من
بی سـبب بر ایــن تمـنا سـیر صحرا می کنم
جان پاک، آلوده شــد بین خــزان زندگـی
خیره سـر من، عمر طولانی تمـــنا می کنم
واگذارد گر مرا، این خار دامن گیر نفس
راه باغ عشـق را یکـروزه پیــدا می کنم
بـا نویــــد کــوچ و دیــدار دیــار همـگــنان
شادمان، دل را در این زندان دنیا می کنم
مریم آریان از دیگر شاعران فعال شعر انقلاب اسلامی نیز در این مراسم ضمن تقدیر از راهاندازی و فعالیت محافل ادبی در استان، آن را فرصتی برای کشف استعدادهای جدید در عرصه ادبیات دانست و گفت: محافل ادبی فرصت ویژهای را برای حضور جوانان و شاعران کمتجربه در کنار شاعران برجسته و صاحب سبک فراهم میکند که موجب رخدادهای مبارکی در عرصه شناسایی و تقویت استعدادهای خلاق و نوپا خواهد بود.
وی در ادامه به قرائت سرودهای با محوریت انقلاب پرداخت:
مادر برای بهمن، اسفند دود میکرد
چشم حسود کور است، خورشیدِ ماه برگرد
از دانه دانهی برف، کشور شکوفه باران
پیغام مهر آورد، برف آن شکوفهی سرد
رویای رویش گل، جنبید زیر بهمن
چیچَک دمید از خاک، با خود چکاوک آورد
دانه شعاع نوری از زیر خاک حس کرد
دعوت به زندگی داشت، خورشید، آن گل زرد
گل با گلوله، باهم یک معنیاند، سرخند
هم خانواده بوده با واژهی وطن، مَرد
یخ بسته بود تقویم، آن سوی سوز سرما
که نیمه ی زمستان، فصل بهار گل کرد
شال و کلاه کرد و میرفت دیو دیماه
اردیبهشت آمد، صد باغ، لاله پرورد
چشم حسود کور از، خورشید، که درخشید
مادر برای بهمن، اسفند دود میکرد
گفتنی است، در پایان مراسم نیز با اهدای لوح و یابود به فعالان عرصه شعر انقلاب و خانواده شاعران فقید از آنان تجلیل شد.