به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس، آیین مجازی رونمایی و نقد کتاب «به رسم پنجره ها» یکشنبه ۱۷ بهمن ماه با حضور محمدعلی سالاری، شاعر این کتاب؛ امیرهمایون یزدانپور و منصور پیروزان منتقدان این اثر و جمعی از شاعران شیرازی در سالن کتابدار اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس برگزار شد.
محمدعلی سالاری شاعر کتاب «به رسم پنجره ها» در این نشست با اشاره به اینکه این کتاب بیشتر دل مشغولی ها و دغدغه های من است، گفت: امیدواریم حرف های این کتاب از جمله آثاری باشد که به دل مخاطب می نشیند.
وی اضافه کرد: کتاب شامل ۱۴۰ رباعی است که بیشتر آن ها در موضوع اجتماعی و دیگر شعرها با محتوای عاشقانه سروده شده است.
امیرهمایون یزدانپور، شاعر و ادیب شیرازی نیز در این دیدار با اشاره به کتاب به «رسم پنجره ها» و شعرهای محمدعلی سالاری عنوان کرد: این کتاب در ادبیات معاصر ما ماندگار می شود.
وی اضافه کرد: محمدعلی سالاری در اوایل کار به شعر سپید تمایل داشت که برخی از اشعار او به سبک هایکو و برخی دیگر به طرحواره شبیه بود. اما وی در ادامه فعالیت های ادبی خود با رجعت به شعر کلاسیک، طرح ها و شعرهای خود را به قالب رباعی برد.
یزدانپور با بیان اینکه نوآوری در اشعار محمدعلی سالاری موج میزند، گفت: شیوه شاعر این است که حرف هایش تکراری نیست. زبان نو و خلاقانه ایجاد می کند؛ هرچند مضمون های برخی تکراری هستند. لحظه های اتفاقی در شعر محمدعلی سالاری در مصرع سوم و چهارم رخ میدهد و در رباعی های او مانند غزل، ارتباط عمودی و افقی وجود دارد.
وی با اشاره به بسامد واژگان در شعر سالاری افزود: در این کتاب از واژه های آینه، چشم، دل، نقاب، شب، کفن، تبر، زندگی، کوچه آب، مهتاب، رسم، مرگ، سایه و... بسیار استفاده شده است. همچنین برخی ترکیب های نو همچون گل سکوت، مترسک نگاه، گریه کلاغ، کفن روز، قرص حاشا، فرصت چشم، گلدان تهی، آرامش میز زندگی و ... در اشعار او وجود دارد.
منصور پیروزان نیز در این نشست بیان داشت: امروز از شاعری پرتوان صحبت می کنیم که مهارت ویژه ای در رباعی سرایی دارد. محمدعلی سالاری با رباعیات خود باعث شد من هم به رباعی نویسی ترغیب شوم. در شعر او نمادهای بسیاری از روزگار و جهان پیرامون دیده می شود.
وی در ادامه چندین رباعی در این کتاب را نقد و بررسی کرد.
گفتنی است، همچنین در این نشست محمدعلی سالاری به خوانش برخی از رباعی های کتاب «به رسم پنجره ها» پرداخت:
*برخیز بیا به آسمان گوش کنیم
این لحظه و هر لحظه فراموش کنیم
یک شب بنشینیم کنار حافظ
دفتر بگشاییم و غزل نوش کنیم
*بر سیل زمان دوباره سد باید شد
در آینه ها تمام قد باید شد
صد مرتبه در آینه گم باید شد
یک مرتبه از آینه رد باید شد
*من زخم تن را چراغ می دیدم
تنهایی کوچه باغ را می دیدم
روزی که مترسک نگاهم می سوخت
من گریه آن کلاغ را می دیدم
*در زمزمه های یک دعای می ریزد
در مرز سکوت با صدا میریزد
ای کاش کسی روی زمین میدانست
عطر نفس خدا کجا میریزد
*در جان دل ستاره ها شک می ریخت
بر صورت شب دوباره پولک می ریخت
دیدم که کلاغ از سر تنهایی
خون در رگ لب های مترسک می ریخت
*گاهی غم روزگار بر دوش بکش
لب های فروبسته و خاموش بکش
وقتی که به دنبال رفیقی هستی
دستان مرا به شکل آغوش بکش
*احساس مرا گرفت در جیب گذاشت
صد مرتبه جمله را به ترتیب گداشت
هرچند مرا کمی در آغوش گرفت
بین من و خود دوباره یک سیب گذاشت
*در دفتر گفتار نم گنجد عشق
در فصرت دیدار نمیگنجد عشق
منصور اگر شوی و بر دار روی
حتی به سر دار نمی گنجد عشق