به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان مرکزی، نشست روایت مادری با معرفی کتاب «به بهاء خریدند» روایت داستانی از بانوی صبور و مقاوم، «فاطمه عباسی ورده»، مادر شهیدان محمد، علی، احمد و یونس جوادنیا، نوشته طاهره حمزه پور اسدی با حضور بهنام نظری، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری مرکزی؛ حجت الاسلام قاسم عبدالهی، امام جمعه موقت اراک؛ محمدرضا جعفری، مدیرکل امور اجتماعی استانداری مرکزی؛ سکینه خاتون مهدیان پور، سرپرست اداره کل کتابخانههای عمومی استان؛ پروین مفتح زاده، مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری؛ طوبی جوادنیا، خواهر شهیدان جوادنیا؛ علی جودکی، مدیرکل صنعت، معدن و تجارت استان؛ پیمان عین القضاتی، رئیس شورای اسلامی شهر اراک؛ علیرضا شعبانی، رئیس سازمان اجتماعی، فرهنگی و ورزشی شهرداری اراک؛ حمیدرضا رستمی، مدیرکل فنی و حرفهای استان مرکزی؛ محمد بخشی، سرپرست دفتر نمایندگی آستان قدس رضوی در استان؛ سید جواد محمدی، مسئول مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه روح الله استان مرکزی؛ شهرام ثامنی، معاون بنیاد شهید و امور ایثارگران استان؛ خانواده شهدا و ایثارگران، شاعران، روسای ادارات کتابخانههای عمومی شهرستانهای استان مرکزی، کتابداران، اصحاب رسانه و مطبوعات برگزار شد.
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری مرکزی در این مراسم گفت: مادران شهدا با اقتدا به حضرت زینب کبری(س) و مکتب انسانساز عاشورا، در برابر غم عظیم شهادت فرزندان خود صبر پیشه کردند.
نظری افزود: مادران شهدا زینب وار، مردانی را در دامان خود پرورش دادند که با ایمان به خدا، جانانه در برابر کفر جهانی ایستادگی کردند و جان شیرین خود را فدای انقلاب و ارزشهای اسلامی کردند.
وی رمز مقاومت و پیروزی رزمندگان در هشت سال جنگ تحمیلی را که بلافاصله بعد از انقلاب نوپای ایران اسلامی و در آغازین سالهای پیروزی به وقوع پیوست، بعد از توکل بر خدا و امام عصر(عج) و رهنمودهای معمار کبیر انقلاب، نقش آفرینی مادران شهدا دانست و بیان کرد: نقش مادران شهدا در تربیت فرزندانی ولایتمدار، شجاع، مخلص و دیندار که مردانه در جبهههای حق علیه باطل حاضر شدند و جانانه از میهن اسلامی دفاع کردند بر کسی پوشیده نیست.
معاون استاندار مرکزی گفت: مادران شهدا با داغ بزرگی که از غم شهادت فرزندانشان داشتند خود سنگ صبوری برای همسران و خانوادهها بودند و بر بالین فرزندان شهید خود با اقتدار مرثیه سرایی می کردند.
این مقام مسئول ادامه داد: این صبر و استقامت به جز با توسل به حضرت زینب کبری (س) و مدد از مکتب انسان ساز عاشورا میسر نمی شود.
نظری اضافه کرد: مادران شهدا با افتخار، ایمان، صبر و غرور بر بالین فرزندان فرزندان شهید خود جانانه ایستادند و شاکر خدا بودند، همانطور که عمه سادات(س) در کاخ یزید ایستاد.
معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استانداری مرکزی ادامه داد: مادران شهدا با وجود تقدیم فرزندان خود امروز مثل کوه ایستاده اند و ما نیز وظیفه داریم ادامه دهنده راه این دلیر مردان و قدردان این بانوان صبور باشیم.
وی با بیان اینکه شهدا رفتند تا اسلام باقی بماند و این چادرهای مادران شهدا نماد عظمت و اقتدار ایران اسلامی است، ادامه داد: امروز شاهد توطئههای فرهنگی دشمنان هستیم که تمام تلاش خود را برای خدشه دار کردن این نظام به کار گرفته اند و برخی افراد نا آگاه هم هستند که با یک اتفاق کوچک به آشوبها و توطئههای دشمنان دامن میزنند.
نظری ادامه داد: دشمنان باید بدانند که انقلاب اسلامی ایران به سادگی به دست نیامده و فرصتطلبان باید بدانند که ملت ایران پای آرمانهای انقلاب و ولایت ایستاده اند و لحظه ای در برابر کج اندیشان، دشمنان نظام و دشمنان کوتاه نخواهند آمد و در راستای دفاع از ارزشهای نظام زیر سایه ولایت خون خود را فدا خواهند کرد.
سرپرست اداره کل کتابخانههای عمومی استان مرکزی نیز در این مراسم گفت: برنامه «روایت مادری» به منظور گرامیداشت یاد و خاطره مادران که اسوه ایثار و فداکاری بودند در سراسر کشور در حال برگزاری است.
مهدیانپور بر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت با اشاعه فرهنگ مطالعه و کتاب و کتابخوانی در بین جوانان و نوجوانان تاکید کرد و گفت: نهاد کتابخانههای عمومی کشور در ۳۱ استان برنامه ای را پیش بینی کرده که استان مرکزی نیز با کسب اجازه از مادر شهیدان جوادنیا، به روایت زندگی این مادر بزگوار پرداخته است.
وی با اشاره به اینکه امام خمینی(ره) شهادت را فخر خانواده شهدا دانسته اند، بیان کرد: ما همیشه باید یاد و خاطره شهدا را زنده نگه داریم و میتوانیم فرهنگ ایثار و شهادت را با ترویج فرهنگ مطالعه، کتاب و کتابخوانی در بین جوانان و نوجوانان تبیین کنیم.
این مقام مسئول با بیان اینکه نسل جوان و نوجوان باید با رشادت و فداکاریهای بزرگ مردانی که با رشادت آنها انقلاب به پیروزی رسید بیشتر آشنا شوند، ادامه داد: جوانان باید با مطالعه وصایا و زندگی نامه شهدا بتوانند راه این دلیر مردان را ادامه دهند و هم بتوانند در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت کوشا باشند.
طوبی جوادنیا، خواهر شهیدان «جوادنیا» نیز در این مراسم به بیان خاطراتی از دوران کودکی و چگونگی به شهادت رسیدن برادران شهید خود پرداخت و گفت: این شهیدان رفتند تا انقلاب، اسلام، عفاف و حجاب و ولایت باقی بماند.
طاهره حمزه پور اسدی، نویسنده کتاب «به بهاء خریدند» نیز با بیان خاطرات از زمان تهیه و تنظیم این کتاب و همنشینی با مادری صبور و متدین، گفت و صبر و استقامت مادران شهدا را ستودنی دانست.
گفتنی است در این مراسم شاعران جوان به بیان اشعاری در مدح و ستایش شهدا و ایثار مادران و خانواده شهدا پرداختند، اجرای نمایش، قرائت صلوات خاصه امام رضا(ع) و جشن امضاء کتاب از دیگر بخشهای این برنامه بود و این مراسم معنوی که با نام شهدا مزین بود، با حضور پرچم مقدس آستان قدس رضوی نیز متبرک شد.
لازم به ذکر است در پایان از شاعران و نویسندگان، خانواده معظم شهیدان جوادنیا و خاطره نگار این کتاب با اهداء هدایایی تقدیر شد.
اشعار قرائت شده در این مراسم:
امشب درون خانه مان نوری دگر بود
از حس تلخی لحظه هامان بارور بود
در تنگنای کوچه بوی خون شنیدم
گویی که طوفان دلم در این گذر بود
مادر عبای ساده ای بر دوش انداخت
شاید ز کوچ این پرستو بی خبر بود
من در عبایش سایه ای از نور دیدم
شاید سیاهی از حضورش مفتخر بود
یک هفته ای می شد برادر نامه می داد
آرامش مادر نشانی مختصر بود
وقتی لباس جبهه را تن پوش می کرد
گویا که این زیباترین شعر و هنر بود
بر دستهای مادرم او بوسه می زد
این آخرین بوسه به دستانپدر بود
جنگ آمد و کشور به تاراج عدو رفت
از خون گل ها عاقبت پر از ظفر بود
از کوچه های هر خیابان می گذشتی
خمپاره های مانده بر جا بی ثمر بود
شاید برادر رفته بود از اینخیابان
نور حضورش شهر را پر از اثر بود
من مانده ام تنها بر این آوار خاکی
گویی برادر درّی از دریای زر بود
شب شاخه های نور را بر دوش می برد
بر هر ستاره شهد شیرین سفر بود
شاید برادر با ستاره عهد بسته
پیمان شیرین شهادت چون شکربود
آن ساغر خونین ایثار و رشادت
رنگین و جاویدان چو سرخّی سحر بود
مادر! عبای مهر را بر دوش انداز
زیرا برادر شعله ای از این شرر بود
سروده یسرا طهماسبی زاده
کسی حالِ مرا فهمیده که چشمی به در دارد
میان سینه دردی قدرِ دریای خزر دارد
اگر هر خانهای در جنگ سهمش یک نفر باشد
منم آن مادر پیری که تنها یک پسر دارد
به هرکس میرسم میگویم از حالِ بدم، اما...
فقط یک مادر از احوالِ یک مادر خبر دارد
به هر نعشِ جوانی که رسیدم زیر لبهایم
کشیدم آهی و گفتم: خدا را شکر سَر دارد
به من تبریک میگفتند جای خالی او را...!
به مادر! مادری که در دهان خونِ جگر دارد
عصای پیریام میخواستم باشد ولی حالا
کجا افتاده، این افتاده را از خاک بردارد!؟
قسم دادم، دعا کردم، خدا را هی صدا کردم
که شاید گریهام از رفتن او را بر حذر دارد
به یاد کربلا در سینه با شرمندگی گفتم:
مگر این دل غمی از داغ زینب بیشتر دارد!؟
سروده میلاد تقوائی راد
مسیرِ جاده ی عشق را به ما نشان دادی
به مرگِ طفلِ خودت عُمرِ جاودان دادی
به روزِ بدرقه با آب و آینه و اسفند
به راهیانِ سفر دستِ خود تکان دادی
شبیهِ حاتمِ طایی شدی به روزِجنگ
که هدیه طفلِ عزیزت به آسمان دادی
شدی معلم عشق و به مکتبِ ایثار
تویی که درسِ محبت به عاشقان دادی
به وقت سجده و با رَبَّنای اخلاصت
تَشعشعاتِ حضورت به کهکشان دادی
بدون آنکه کسی ناله بشنود از تو
چه قطره قطره چکیدی چه ساده جان دادی
سروده عباس عبدالحسینی
برای بدرقه اش ظرف آب می ریزد
هزاره قطره از او اضطراب می ریزد
گرفت دور سرش آیه های قرآن را
و بوسه های لبش از کتاب می ریزد
به کوه شانه ی صبر غریب مادر او
گدازه های شب از آفتاب می ریزد
سفر بخیر عزیزم خدا به همراهت
نگاه منتظرش را به قاب می ریزد
سروده جواد مختاری