گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، پس از اجرای موفقیت آمیز طرح ملی «با هم بخوانیم» در بهمن ماه سال ۱۳۹۶ در یکصد کتابخانه عمومی، دومین دور از اجرای این طرحِ ملی ویژه مناطق محروم، با هدف گسترش عدالت در امر آموزش فرهنگی و ترویج سبکزندگی ایرانی ـ اسلامی از تابستان سال جاری در ۳۵ کتابخانه عمومی در سراسر کشور اجرا شد.
کتابخانه امام جواد(ع) چهارروستایی، شهرستان گناوه از توابع استان بوشهر نیز یکی از کتابخانههای عمومی حاضر در این طرح بوده که در فضایی به مساحت ۴۰۰ مترمربع با بخش های مختلفی مخزن اصلی با ۱۵ هزار نسخه کتاب، اتاق کودک، سالن مطالعه خواهران، سالن مطالعه برادران، کافی نت و نمازخانه، میزبان ساکنان روستای چهارروستایی و ۶۳۰ عضو فعال این کتابخانه است.
مروارید رازقی، مسئول کتابخانه امام جواد(ع) چهارروستایی درباره انگیزههای خود برای مشارکت در دومین دور از طرح «با هم بخوانیم» گفت: انگیزه من از مشارکت در اجرای این طرح رشد مهارت های اجتماعی و نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی ایرانی کودکان روستا از طریق کتاب و کتابخوانی بود، چون معتقد هستم اجرای این طرح میتواند باعث شود افق های جدیدی برای گام نهادن به سوی آینده ای روشن تر پیش روی کودکان روستا قرار بگیرد.
وی اجرای طرح باهم بخوانیم یکی از بهترین و شیرین ترین تجربیات کار خود در کتابخانه دانست و گفت: امسال برای دومین بار این سعادت نصیب من شد که بتوانیم طرح را در کتابخانه اجرا کنم و به دلیل اینکه دوره قبل نیز طرح را اجرا کرده بودم، آشنایی کاملی با طرح داشتم. بیشترین انگیزه و هدف من از اجرای طرح آشنایی بچه ها با سبک زندگی ایرانی اسلامی در قالب قصه و داستان همراه با بحث و تبادل نظر بود.
این کتابدار افزود: بچهها از اوایل مردادماه به مدت ۱۰ جلسه (هفته ای دو روز) با ذوق و شوق با دوچرخههای خود به کتابخانه می آمدند، هر جلسه یک کتاب در قالب بلندخوانی یا جمع خوانی مطالعه میشد و پس از آن بچه ها درباره محتوای کتاب به بحث و تبادل نظر می پرداختند و در پایان به پرسش های کتاب پاسخ میدادند. ما امسال طرح را با آقا پسرها اجرا کردیم که تجربه ای نو و متفاوت و البته شیرین و پرماجر بود.
رازقی درباره روند برگزاری این طرح گفت: این طرح با انتخاب ۲۰ کتاب در موضوعات مختلف در قالب بلند خوانی، جمع خوانی و مطالعه فردی اجرا شد که در کتابخانه ما بلند خوانی با استقبال بیشتری روبرو شد و بچه ها از خواندن کتاب «پرواز کن پرواز» و «سکه طلا» علاقمندی بیشتری نشان دادند. از نکات حائز اهمیت طرح این بود که فعالیتها تنها به مطالعه کتاب محدود نمیشد و بیشتر بر فهم و درک بچه ها از کتاب به شیوه های مختلف پرسش و پاسخ، کاردستی، فعالیتهای علمی و غیره تاکید داشت.
این کتابدار درباره دستاوردهای اجرای این طرح در کتابخانه امام جواد(ع) چهارروستایی گفت: اجرای طرح تاثیر بسیار زیادی در رشد و تقویت روان خوانی کودکان، تقویت اعتماد به نفس، ایجاد روحیه تعامل و همکاری، شناخت مهارتهای اجتماعی، فعال شدن ذهن و افزایش علم و آگاهی کودکان داشته است. بازخوردهای مثبت اجرای این طرح به قدری بود که از طرف مدارس روستا درخواست شد اگر امکان دارد این طرح را در مدارس نیز اجرا کنیم، چراکه با توجه به استقبال پرشور از این طرح، بیشتر بجه ها منتظر هستند تا در دوره جدید طرح آغاز شود تا در آن شرکت کنند.
وی ادامه داد: والدین از تاثیرات اجرای طرح بر روی کودکانشان بسیار رضایت مند بودند و اصرار داشتند این طرح همچنان در طول سال اجرا شود و حداقل هفته ای یکبار بچه های در قالب گروههایی دور هم جمع شوند و به مطالعه گروهی کتابها بپردازند. آنها از علاقمند شدن بچه ها به مطالعه و تاثیر مطالعه کتابهای طرح بر روی رفتار کودکان ابراز خوشحالی میکردند.
مسئول کتابخانه امام جواد(ع) در ادامه به بیان خاطرهای از برگزاری طرح «با هم بخوانی» در این کتابخانه پرداخت و گفت: از خاطرات قشنگ طرح میتوانم به شکل گیری مجدد خانواده یکی از بچه های حاضر در طرح اشاره کنم که در شرف جدایی بودند؛ طبق معمول جلسات طرح «با هم بخوانیم»، هر جلسه به خوانش یک کتاب و گفتوگوی صمیمانه و پرسش و پاسخ با بچهها پیرامون آن کتاب اختصاص داشت. یکی از جلسات به کتاب «یک آیه یک قصه» اختصاص داشت که در مورد احترام به پدر و مادر بود و من هم مثل همیشه بعد از خوندن کتاب نظر بچه ها رو در مورد احترام به پدر و مادر و اینکه شماها در منزل چطور به پدر مادر خود محبت میکنید، میپرسیدم. بچه ها تک تک صحبت کردند تا نوبت به ابراهیم رسید. ابراهیم پسر شیطونی بود که همیشه با کلی انرژی حرف میزد، اما اون روز حال عجیبی داشت و همش تو فکر بود و اصلا حرفی نمیزد.
رازقی ادامه داد: از تغییر رفتار ابراهیم بعد از خوندن کتاب و شنیدن حرفای بچه ها، متوجه تغییر احوالات او شدم و تصمیم گرفتم تنهایی با او صحبت کنم. در پایان کلاس به او گفتم ابراهیم تو امروز بمان و در مرتب کردن کتابخهانه به من کمک کن. وقتی دلیل تغییر حالش را جویا شدم، بغض عجیبی در گلو داشت و با همون حالت گفت «خانم رازقی مادرم خیلی وقته از خونه رفته و درخواست طلاق داده، پدرمم سرکاره و منو پیش مادربزرگم گذاشته فقط شبا میاد خونه». ناراحتی تمام وجودم را گرفت، آن لحظه تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که به ابراهیم دلداری بدهم.
این کتابدار افزود: مادر ابراهیم را میشناختم و عصر همان روز رفتم و با او صحبت کردم. متوجه شدم مشکل از هر دوطرف است. به همین خاطر رفتم و با یکی از بزرگان روستا صحبت کردم که با پدر ابراهیم هم صحبت کند. خلاصه پس از کلی صحبت کردن توانستیم دوطرف راضی کنیم که همدیگر را ببخشند و بخاطر ابراهیم و حسرت آن روزش در کلاس، به زندگی مشترک برگردند. به طوری که جلسه بعدی طرح میتوانستم برق خوشحالی را در چشمان ابراهیم ببینم و این اتفاق قشنگ را از طرح «باهم بخوانیم» میدانم.