به گزارش روابط عمومی ادارهکل کتابخانههای عمومی استان همدان، کتابخانه های عمومی استان در «رزمایش جهادی خدمترسانی» در چهار منطقه «کوی منوچهری، کوی خضر، شهرک ولیعصر(عج) و کوی کوثر» شهر همدان حضور یافتند. گزارشی از این حضور را در ادامه میخوانید.
اتفاق جدیدی در راه بود، نام و طرح جدید کافی بود که دلهره وجود همه ما را فرا بگیرد. قرار بود در کنار دستگاههای خدماترسان مانند آب، برق، گاز، کمیته امداد امام خمینی(ره)، بهزیستی، هلال احمر و... کتابخانههای عمومی هم حضور داشته باشد و خدمات خود را در این مناطق ارائه کند. شاید وضعیت آب، برق و گاز مشخص بود. آنها میدانستند که مردم این مناطق چه درخواستهایی دارند، اما ما با ذهنی خالی و تنها با تصورات خود، که گاهی با یکدیگر به اشتراک میگذاشتیم، قدم به میدان نهادیم. حتی گاهی فکر میکردیم، نکند که ما را به سخره بگیرند. ۴۴ منطقه در سطح استان به عنوان مناطق کمتربرخوردار شناخته شدند تا میزبان «رزمایش جهادی خدمترسانی» شوند. مرحله اول چهار منطقه در شهر همدان بود: «کوی منوچهری، کوی خضر، شهرک ولیعصر(عج) و کوی کوثر.» که هر منطقه دو روز میزبان این رزمایش بود.
رمز ما و بچهها
ایستگاه اول کوی منوچهری بود. کتابها را زیر بغل زدیم تا ابتدا نمایشگاهی از منابع کتابخانههای عمومی برپا سازیم. لپتاپ و دوربین وبکم را هم با خودمان همراه ساختیم تا عضویت رایگان در کتابخانههای عمومی و استفاده رایگان از پایگاههای اطلاعاتی فارسی و لاتین ویژه محققان و دانشجویان را در کنار همه خدمات کتابخانهای به اهالی منطقه عرضه کنیم.
خانم و آقای کتابدار سخت مشغول برپایی نمایشگاه کتاب بودند و میز و صندلی را برای قصه گویی و اجرای مسابقههای نقاشی آماده میکردند. اما دلهره اینکه چقدر از ما استقبال میشود لحظهای هیچ یک از گروه کتابخانههای عمومی را رها نکرد.
بنر اطلاع رسانی ادارهکل کتابخانههای عمومی مقابل در مدرسه برپا شده بود. در کنار خدماتی مانند میز خدمت، نشستهای کتابخوان ویژه کودکان، نوجوانان و خانوادهها، قصهگویی، اوریگامی و اینترنت وایفای رایگان؛ خبر از حضور «حمیدرضا رضاییمجد»، معروف به «عمو حمید» که مجری و بازیگر معروف کودکان همدانی است، میداد.
کتابها عطر خود را پراکنده بودند و آیین افتتاح رزمایش در مدرسه بنتالهدی کوی منوچهری همدان آغاز شد. پس از سخنرانی مسئولان استان، یکی از خانمها، سؤالی پرسید که باعث شد تا همه دلهرهها و تشویشهایی که داشتیم، از بین برود، «چرا برای ما کتابخانه نمیسازید؟». او نه از شهرداری آسفالت خواست و نه از شرکتهای خدمترسان چون گاز، برق و آب انشعابی برای کلبهاش، بلکه آشیانهای خواست برای کتابها.
کتابها کار خود را کرده بودند. عمو حمید از راه رسید و برنامه آغاز شد، صدای شعرخوانی هنرمند محبوب کودکان که بلند شد، همه از دور و اطراف رسیدند، صدای دویدنهای کودکانه گوشها را پر کرد. وعده کتاب به عنوان جایزه کافی بود که همه کودکان تلاش کنند در برنامه عمو حمید بدرخشند؛ اجرای شاد عمو حمید و معرفی کتابخانههای عمومی به پایان رسید و یکی از اهداف ما، یعنی معرفی هرچه بهتر کتابخانه بهویژه برای کودکان و نوجوانان، محقق شد.
عمو حمید رفت، استرس داشتیم که حالا بچهها میروند یا میمانند؟ قرار بود محفل ادبی هگمتانه نیز با حضور «یگانه یعقوبیراد» و «امیرمحمد نانکلی» شاعران نوجوان عضو محفل ادبی هگمتانه و «مسعود طاهریعضد» دبیر این محفل برگزار شود. با صدای بلندگو و دعوت دبیر محفل ادبی هگمتانه دوباره همان بچهها از گوشه و کنار سر رسیدند و به شعرخوانیها گوش فرا دادند و برای خواندن شعر داوطلب شدند.
آفتاب که قصد رفتن کرد، محاسن سفیدها نیز کمکم آمدند و پای نشستهای معرفتی و کتابخوان نشستند. نشست عفاف و حجاب و اهمیت آن برپا شد و پیر و جوان، زن و مرد در حیاط یکپارچه سایه مدرسه جمع شدند.
ادارات دیگر راز گردهمایی مردم در برنامههای کتابخانهها را میپرسیدند، شاید آنها نمیدانستند که اکسیر کتاب همه را میخواند. در این میان کتابداران، که پیش از این معجزههای بسیاری از کتاب را دیده بودند، میدانستند که این راز چیست، اما تا زمانی که با این امانت الهی و کودکان و نوجوانان دمخور نشوی شاید درک نکنی که چه رازی بین انسان و کتاب نهفته است. برای دانستن این راز به سمت خانم کتابدار میرویم، کودکان را دور خود جمع کرده است و حسابی مشغول تعریفاند. از او راز ارتباط با کودکان را میپرسیم که الهام نظریمنظور، کتابدار و مسئول کتابخانه عمومی فرهنگسرای ولایت همدان میگوید: همه میهمانان امروز به ویژه کودکان که به ما مراجعه کردند را برای نخستین بار بود، میدیدیم؛ ولی آنچنان به سرعت با هم آشنا شدیم و کتاب خواندیم که گویی سالهاست همدیگر را میشناسیم. در مجموع کار کردن با کودکان و نوجوانان بسیار ساده است؛ آنها ضمیر پاکی دارند و دلبسته کتاب هستند. اگر به موقع به افراد کتاب را برسانیم، عاشق خواندن خواهند شد. بچهها عاشق کتاب هستند و همین رمز ما و بچههاست.
ایده و ابتکار با بچهها میآید
ایستگاه دوم کوی خضر است. با طلوع خورشید، صدای آمد و شد هم بالا گرفت؛ دلهرهای در کار نبود، یک روز تجربه کافی بود که منتظر بچههایی باشیم که برای کتاب خواندن و کتاب گرفتن سر از پا نمیشناختند.
خانم کتابدار که کتاب دست میگرفت همه در صندلی آرام میگرفتند تا قصه را بشنوند یا گوش به نمایشنامهای بسپارند که دوستشان از بر کرده بود تا با هم بخوانند. پزشک، روانشناس و مشاور در اتاقهای دیگر نشسته بودند، اما صدای بچهها در کتابخانههای عمومی همه را به سوی خود میکشاند. گویی ندایی برای ناله از سر مریضی برای افراد باقی نمانده بود و روانی از روی ناچاری به هم نریخته بود، این معجزه کتاب بود که افراد را گرد هم میآورد. چنانکه همه داشتههای کلاس کتابخانهها برای بچهها جذاب بود.
هما خانجانی، مسئول بخش نابینایان کتابخانه مرکزی همدان، با ماشین تایپ بریل و صفحه شطرنج و منچ نابینایان در گوشهای از کلاس کتابخانههای عمومی در مدرسه غدیر کوی خضر نشسته بود که یک مرتبه کودکان و نوجوانان دورهاش میکردند و او با حسش توضیح میداد که کتابخانهها چگونه برای معلولان بهویژه نابینایان و ناشنوایان خدمات ارائه میدهند. او از همه میخواست که اگر معلولی میشناسند معرفی کنند تا به کتابخانه بیاید.
در خضر هم پس از حضور عمو حمید و اجرای جشن و شادی با کتاب، هیچ کودک و نوجوانی حاضر به ترک مدرسه نبود. دوباره بزم شعرخوانی برپا شد و زهرا آقامیرزایی، دبیر محفل ادبی کتابخانههای عمومی شهرستان همدان به شعرخوانی پرداخت. حضور کودکان با خودش شور و شادی میآورد و به گفته آقای کتابدار حضور آنها کافی است تا ایده و ابتکار هم بیاید.
مجتبی محقق، کتابدار و مسئول کتابخانه سیار یارمهربان همدان نیز میگوید: وقتی کودکان و نوجوانان میآیند، شور و نشاط هم میآید، در نتیجه ما همواره در این اندیشه هستیم که یک کار جدید برای جذب آنها انجام دهیم که معمولاً هم ابتکار و ایده با همان بچهها میآید. سیل کودکان چنان جاری میشود و تنها کاری که از ما برمیآید همراه شدن با این جریان است.
از یک کوی به کوی دیگر با کتاب
شهرک ولیعصر(عج) و کوی کوثر ایستگاههای بعدی رزمایش جهادی خدمترسانی بودند، که اگرچه به دلیل فرا رسیدن ماه محرم، عمو حمید را نداشتند، اما لحظهای از رونق نیافتاد و کودکان با عشق بیانتهایشان به کتاب و کتابخوانی کتابداران را تنها نگذاشتند. میزهای قصهگویی و نقاشی لحظهای بیسوار نماند و کتابداران خستگی را حتی در روز جمعه تجربه نکردند. همچنان عطر کتاب در فضا پیچیده بود و مردم را فرامیخواند اما افسوس که غروب خورشید، ساعت انتهای رزمایش در غروب آخرین جمعه تیر ماه را اعلام میکرد. اگرچه جمعه بود اما هیچ کتابداری دوست نداشت که دست رد به سینه کودکانی بزند که هر لحظه میخواهند تأیید نقاشی خود را از خانم کتابدار بگیرند.
سمیه رسولی، کتابدار بخش کودک و نوجوان کتابخانه مرکزی همدان هم که برای کودکان کوی کوثر در حال قصهگویی است میگوید: کار کردن با کودکان خستگی را بیمعنا میکند و انرژیبخش است. کودکانی که امروز میهمان ما بودند را نمیشناختیم اما گویی آشناهای غریبهای هستند که قبل از اینجا همدیگر را دیده بودیم. کودکان و نوجوانان مناطق کمتربرخوردار شوق عجیبی برای کتاب خواندن نشان میدهند و این مسئله را همه کتابداران تجربه کردهاند. به طوری که وقتی ساعت کاری کتابخانه تمام میشود، نمیتوانیم به آنها بگوییم وقت تمام است. اتفاقی که در این رزمایش نیز رخ داد.
صدای مسئولان مدرسه و مدیران رزمایش دیگر بلند شده است، شب شده بود و رزمایش جهادی خدماترسانی پس از چهار روز به کار خود پایان داد. بنا به گفته عاطفه زارعی، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان همدان در هر یک از چهار منطقه کمتربرخوردار در طرح رزمایش جهادی خدمترسانی، ۲۰ خدمت ویژه و رایگان ظرف دو روز ارائه شد و هدف اصلی حضور در این میدان معرفی هرچه بهتر کتابخانههای عمومی به مردم این مناطق بود. وی از عضویت رایگان برای افراد این مناطق در نزدیکترین کتابخانه و البته در کتابخانه مرکزی برای همه افرادی که مراجعه کردند؛ خبر داد. همچنین وی هدف از برپایی نمایشگاه کتاب را آشنایی مردم با مخازن کتابخانهها و منابع موجود دانست.
وی میگوید: تمام سعی خود را کردیم که کتابخانهها نشان دهند برای همه اقشار و سنین برنامه دارند و کودکان و نوجوانان میتوانند اوقات فراغت خود را در کتابخانه بگذارنند.