به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، همزمان با هشتمین روز سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب نشست محفل ادبی «مدافعان حرم» با محوریت شعرخوانی با موضوع مادران شهدای مدافعان حرم و آیین رونمایی از کتاب «روایت مادری» به دبیری نغمه مستشار نظامی، دبیر شورای ادبی نهاد و با حضور فرشته حسینی، نصیبا مرادی، ایمان طرفه، الهام نجمی و زهراسادات قاسمی، سمانه رحیمی، حمید حمزه نژاد و جمعی از شعرای کشور در غرفه نهاد برگزار شد.
نغمه مستشار نظامی، دبیر شورای ادبی نهاد در آئین رونمایی از کتاب «روایت مادری» گفت: سلسله نشست های روایت مادری بیش از یک سال و نیم توسط نهاد کتابخانه های عمومی کشور برگزار شد و در این سلسه نشست ها روایت زندگی مادران شهدا، با حضور خانواده شهدا توسط نویسندگان و مادران شهدا بیان می شد و شاعران نیز با الهام از زندگی مادران شهدا به شعرسرایی می پرداختند.
دبیر شورای ادبی نهاد با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری در مورد شعر «تنها گریه کن» فرموده بودند که ای کاش زلال قریحه شاعران برای دیگر مادران شهدا نیز اشعاری خلق بکنند؛ به همین سبب هم بانوان شاعر ایران زمین نیز طبق فرمایش مقام معظم رهبری به سرودن اشعاری در مورد مادران شهدا پرداختند که در کتاب «روایت مادری» آورده شده است. همچنین طبق یک هم عهدی که بین بانوان شاعر شکل گرفته بود یک ترکیب بند ۵۵ بندی نیز سروده شد.
در ادامه این محفل ادبی شاعران به شعرخوانی در مورد مادران شهدا پرداختند که نمونه هایی از این اشعار در زیر آورده شده است:
یک روز آمدی و مرا مثل جان شدی
چشمی به هم زدم گل مادر جوان شدی
تیر و کمان به کف بگرفتی و مثل کوه
سرباز سرزمین شدی و مرزبان شدی
یک روز سرد، گرم پریدن شدی و بعد
در شعله ها دویدی و آتش فشان شدی
چشمم برایت ای گل مادر پرآب شد
آه ای بهار زندگی من! خزان شدی
با آن که نیستی تو دگر در میان مان
در یاد شهر تا به ابد جاودان شدی
آه ای شهید مرز! در این آخرالزمان
نذر قیام حضرت صاحب زمان)عج( شدی
بر دار آتشی، دل آتش اسیر توست
نامت که میثم است شهادت مسیر توست
سیده فرشته حسینی
شب نوح هخوانِ داغِ دلِ پاکِ مادر است
آن دل که جایگاه غمی شعله پرور است
غمگین تر از همیشه پدر با قَدی هلال
بر دوش داشت داغ جوانی که پرپر است
می سوخت در فراق گل بی نشان هاش
خون گریه باز سهم دل لاله پرور است
آنجا به یادگار پلاک و چفی هایست
تنها به جای مانده پری از کبوتر است
بانو ولی صبور و نجیبانه می گریست
می گفت جان فدای عزیزی که ب یسر است
سنگین تر از همیشه به دوشش فراق بود
با هر شهید خاطر او غرق داغ بود
دردانه اش، محمد او یک سپاه بود
آیینه دار نور شهیدانِ ماه بود
هر چند قلب زخمی و بالی شکسته داشت
اما همیشه وقت خطر مرد راه بود
وقت اذان صبح پرِ خسته را گشود
مجنون تر از همیشه زمین غرقِ آه بود
رو کرد رو به قبله شهیدانه پرکشید
تنها کبوتری که در آن قتلگاه بود
مادر شنید داغ پسر را، برای او
تنها نگاه حضرت زهرا پناه بود
داغ از غمی که مانده به جانش خبر گرفت
از پیکر شهید جوانش خبر گرفت
مرثیه بود داغ دل لال هپرورش
چند استخوان که دید ز سرو تناورش
قلب پدر ز داغ غم لال هاش شکست
جان داد خاک را ز گل تاز هپرپرش
با روضه های ا کبر و قاسم به سیل اشک
می گفت آنچه داغ تو آورد بر سرش
از سوز و ساز ملتهب داغ لاله ها
میراث داغ بود همیشه برابرش
آخر پدر به سوی پسرها روانه شد
دریای اشک بود به چشمان همسرش
یک کهکشان به سینۀ مادر فراق بود
صد کربلا روایت این اتفاق بود
الهام نجمه
من باغی ام که می شکفد در وصال ها
پیوند خورده است دلم با نهال ها
بوی بهار ا گر به مشامم نمی وزد
جان بسته ام به وعده ی حافظ؛ به فال ها
«تعبیر رفت یار سفرکرده م یرسد »
می پرورم حضور تو را در خیال ها
روزی هزار «شاید » زیباست در سرم
دل گرم مانده ام به همین احتمال ها
هجده بهار رفت و بهارم رسیده است
برگشته سروقامت من بعد سال ها
سروم چه مختصر شده! سخت است باورش
چون کودکی است خفته در آغوش مادرش
غم در دلم هر آینه طوفان وزانده است
از بام من هزار کبوتر پرانده است
رسم است از قدیم که دستان روزگار
همواره جانِ خسته دلان را درانده است
مرگ پسر عزای پدر در دلم نشاند
مرگ پسر به من غم مادر چشانده است
در آتش جفا گل نسرین من چه شد؟
از او به یادگار برایم چه مانده است؟!
دنیا کر است و کور، ولی این زن صبور
آیا پیام روشن خود را رسانده است؟
من صبر می کنم، که هواخواه زینبم
یک واژه از روایت جانکاه زینبم
ایمان طرفه
این داستان حکایت سرو است و سروری
شرح شکوه تربیت نسل حیدری
تفسیر آیه های جهاد و صبور یاند
این مادران در آینه ی مردپروری
از مادران عاشق ایران سرود هایم
با افتخار و عشق، به فرمان رهبری
فرموده اند؛ کاش زلال قریح های
شعری شود به شرح روایات مادری
از دل سروده ایم، از آیین هباوران
در شرح صبر زینبی و عشق کوثری
باشد نگاه پاک شهیدان مدد کند
در روزگار سختی و در روز داوری
هر مادر شهید کتابی ست خواندنی
هر جمله اش حکایت نابی ست ماندنی
نغمه مستشار نظامی
«بگذار اشک در غم تو پرده در شود»
باران بهانه ایست که جان پرثمر شود
وقتی قرار قلب صبور تو زینب است
بگذار شب بتازد و غم شعل هور شود
تو بر مدار عشق حسین ایستاد های
بگذار اشک روضه تو را بال و پر شود
تسبیح اشک هایت اگر پاره پاره شد
شاکر بمان که تلخیِ کامت شِکر شود
سوسوی پر ستاره ی چشمانِ خیسِ تو
کاف یست تا سیاه ترین شب سحر شود
این اشکِ پاک صیقل قلبت شد هست تا
نامت میان آینه ها معتبر شود
راهی که روشنایی اش از نام زینب است
راه ستارگان درخشان کوکب است
سمانه رحیمی