به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان کرمان، بهمناسبت شهادت مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت در منطقه، حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان و محکومیت جنایات رژیم صهیونستی در غزه و لبنان، عصر شعر سراسری «راز نصرالله» پانزدهم مهرماه با حضور احمد وفائی، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان؛ مهدی گنجی، دبیر محفل ادبی ترنم و شاعران کرمانی خلیل الله باقیزاده، فهیمه مجیدی، زینب کریمینیا، جمعی از مسئولین و کتابداران در سالن خواجوی کرمانی اداره کل کتابخانههای عمومی استان کرمان برگزار شد.
در این مراسم شعرای کرمانی اشعار خویش در محکومیت رژیم غاصب و کودک کش صهیونیستی و مظلومیت مردم غزه و لبنان را قرائت کردند.
خلیل الله باقی زاده
خبر چه زلزله خیز و خبر چه طوفانی است
میان نیمه خطی، یک جهان پریشانی است
بساط شادی خود را دوباره بر چینید
تمام خاک سزاوار مرثیه خوانی است
همیشه آمده از راه با سپاهی که
سلوک خدمتشان شیوه سلیمانی است
حماسه ای که پس از کوچ حاج قاسم ما
امید غربت غزه نه هرمسلمانی است
«شهید راه فلسطین شده است نصرالله
عزیز مردم لبنان به عرش مهمانی است!
ولی چه غم که به لطف امام عصر علم
به دست سیدخوبان امام خامنه ایست
نه از ستیز و نه سختی نه از سخن ترسد
نگاهها همه بر آن وجود روحانی است
به خطبه خطبه ی مولا قسم به جمعه نصر
که آرمان بزرگش شکست سفیانی است
قسم به بیم و امیدی که می دهد قرآن
که صدق وعده درآن آیه های نورانی است
به خون پاک شهیدان راه قدس قسم
که کاخ ظلم وستم روبه سمت ویرانی است
حرام می شود از این به بعد خواب یهود
که خشم حیدری شیعه خشم سوزان ایست
«قسم به شهد شهادت، ظهور نزدیک است»
جواب آخر ما در سکانس پایانی است
فهیمه مجیدی
و جنگ آمد و....
و جنگ آمد و ویرانه ماند و تنها سنگ
برای بازی هر روز بچه ها با سنگ
برای بازی هر روز با گلوله و خون
بیا به کوچه که پیدا کنیم هر جا سنگ
کنار خانه ی ویرانه در شب غزه
کنار رود اریحا ،کنار دریا سنگ
کنار موشک و خمپاره،اهن و باروت
به روی هر تن بی جان نهاده دنیا سنگ
برای بازی با هفت سنگ تاریخی
بیا به وحشت عصر حجر ،بیا تا سنگ
کنار قلب نخستین و پیکر هابیل
کنار قلب پر از خون و درد حوا سنگ
بیا به عهد عقیق و حماسه ی داوود
که بشکند سر طاغوت و ظالمان را سنگ
هنوز هست فلاخن به دست هر داوود
هنوز هست هزاران هزار ،با ما سنگ
بیا هنوز فلسطین ترانه می خواند
برای بازی هر روز بچه ها با سنگ
زینت کریمی نیا
(برای کودکان و زنان غزه)
از تو که ایستادهای امروز یاد میگیرم ایستادن را
مثل آن کودکی که تمرین کرد روی پا کم کم ایستادن را
از تو که ایستاده ای ای نخل سبزتر از طراوت زیتون
قدس مستحکم تو خواند در، گوش ارگ بم ایستادن را
مردهای یونیسف آمده اند تا پس از چند ماه برخیزند
کودکت یاد داده آنها را جرات باهم ایستادن را
می خورد بر زمین و برخیزد توی آوارها غزل ریزد
کودک تو حقوق میخواند مبحث محکم ایستادن را
فصل بعد کتاب، آسیب است جرم سنگین کودک آزاری
علم قانون فقط برایش خواند چقدر مبهم ایستادن را
بغض سنگین بادبادک ها ترکید و به اشک شد تبدیل
اشکت اما به ابر هم فهماند قدرت نم نم ایستادن را
بانوان نمونه ای بی نان، که ندارند شیر و می بینی
شیر غرنده اند و میخوانند صفحه در غم ایستادن را
نام او مریم است و در آغوش می کشد یک مسیح را بر بوم
با حجابش دهد به داوینچی درسها مریم.... ایستادن را
بس همین رمز حسبنالله است باقی اش با بقیه الله است
پشت بر کعبه سختتر از آن ، می کُند عزم، ایستادن را