به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان همدان، به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطر شهدای مقاومت، عصر شعر «راز نصرالله» با حضور سیدجواد معینی، سرپرست اداره کل کتابخانههای عمومی استان همدان، اعضای محفل ادبی هگمتانه، محفل ادبی تمدن، محفل قرآنی تسنیم و علاقمندان و اعضای کتابخانههای عمومی در سالن اجتماعات کتابخانه عمومی اعتمادیه همدان برگزار شد.
سیدجواد معینی، سرپرست اداره کل کتابخانههای عمومی استان همدان در این آیین اظهار کرد: شهادت سیدحسن نصرالله نتیجه یک عمر مجاهدت در جبهه مقاومت و نجات و پشتیبانی از مردم مظلوم فلسطین و لبنان در مقابل رژیم منحوس صهیونیستی بود. امروز اگرچه این شهید را میان خود نداریم؛ اما اندیشه و مکتب وی راهنما و چراغ راه دلیرمردان جبهه مقاومت خواهد بود.
وی ضمن تبریک عملیات صادق ۲، گفت: این حملات گسترده برای دفاع از حقوق مشروع و پاسخ به تجاوزات رژیم صهیونیستی بوده و جلوهای از تحقق وعده الهی و نشانه پیروزی حق علیه باطل است. این عملیات نشان دهنده قدرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و فروپاشی قدرت اهریمنی رژیم صهیونیستی بود. این حملات، دروازههای جهنم را بر روی این کودک کشان خواهد گشود و روند سقوط این رژیم اشغالگر را تسهیل میکند.
مسعود طاهری عضد، دبیر محفل ادبی هگمتانه وابسته به ادارهکل کتابخانه های عمومی استان همدان نیز شعری را به پیشگاه رفیع این شهید مجاهد و یاران با وفای وی تقدیم کرد:
سرباز تنگه ی احد اینبار ما شدیم
دیوار در مقابل کفار ما شدیم
ما از تبار بوذر و عمار و یاسریم
با مرتضی چو میثم تمار ما شدیم
ما شیعیان هراس نداریم از نبرد
سرباز در رکاب علمدار ما شدیم
گفتند ما کمایم ولی آن کمایم که
پیروز در مقابل بسیار ما شدیم
صهیون به پشت گرمی شیطان اکبر است
گرم حضور حضرت دادار ما شدیم
ما تنگه ی احد به غنیمت نمی دهیم
همرزم تیغ حیدرکرار ما شدیم
یا رب مباد سبط پیمبر غمی شود
اکنون که در حریم ولی، یار ما شدیم
این جمعه در فراز نمازش چه دیده ایم
یک "من" نماند و جمله در این کار "ما"شدیم
سردارهای ما همه قاسم شدند تا
سایه نشین قاسم جبار ما شدیم
ما با دعای پاک خمینی(ره) شدیم ما
اینگونه شد که خامنهایوار ما شدیم (مد ظله العالی)
فرشاد سپهرپور، شاعر همدانی نیز شعر زیر را قرائت کرد:
سلام ای که به جان نوش کرده ای مارا
بیا که با تو بگویم نگفتنی هارا
من آن یهودیِ سرگشته در بیابانم
که رفته خاک کند در خودش یهودا را
رسد به گوش تو فریاد قلبِ مصلوبم
اگر ورق بزنی قصه ی مسیحارا
شکست خورده، به گل مانده ، زورقی دارم
که سالهاست فراموش کرده دریا را
هنوز غربت جان دادن فلسطین است
که غرق خون جگر کرده جان دنیا را
صبور باش که زود است یوشَعی دیگر
ز گَرد بستُرد آیینه ی اریحا را
که تیغ تشنه ی حق در نیام منتظر است
به مشرکان بچشاند خدایِ یکتا را
همان که برسر اینان خراب خواهد کرد
ستون و سقف طلاکاریِ کلیسا را
صبور باش که روز حساب، نزدیک است
حساب بر کشد این قوم بی سروپارا
دو رنگِ مُرده دو نیلوفریم در مرداب
که دیده اند شبی خواب نیروانا را
شراب و نان ز تن و خون یکدگر خوردیم
خدا بخیر کند شام آخر مارا
آرش لطفی مقدم، شاعر همدان نیز شعر خود را خواند:
ز بعد تو دگر شیون روا نیست
اُمیدی هم به این اَرض و سما نیست
در این راه سراسر عشق و ایثار
چنین رزمی یقیناً بی بها نیست
الهی کاسهٔ صبرت بگردان
به غیر از تو کسی را مقتدا نیست
حذر باید نمود از قوم ظالم
یهودی با مسلمان آشنا نیست
نباشد در دلش مهر و اُخوّت
چنانکه در دلش مهر خدا نیست
در این دنیای تیره ماه و خورشید
به گرد گیتیش هر گز روا نیست
بسوزد هیزم و هیزم شکن ها
که این تقدیر را چون و چرا نیست
دعای صلح و آرامش مجاب است
(به پایان میرسد یا منتها نیست
زهرا آقامیرزایی، دبیر محفل ادبی تمدن اداره کتابخانههای عمومی شهرستان همدان نیز شعر زیر را خواند:
تفنگ ها
بال پرنده ها را نشانه می گرفتند اما
پرنده ها
به زمین نمی افتادند
آنها
ستاره می شدند
و بر پیشانی شب
می درخشیدند
محمود گیو نیز شعر زیر را خواند:
بین امواج خطرها رو به طوفان ایستاده
پای عهدم پای عشقم پای ایران ایستاده
فتنه بود و درد بود و زخم هایی از گذشته
پای خون بی گناه این شهیدان ایستاده
ترس معنی کم ندارد ،لینک در این جنگ و تبیین
دست خالی با کلام جان ، به میدان ایستاده
قال صادق گفته و مانند کوهی در حوادث
پای دین و پای مکتب پای قرآن ایستاده
زخم دیده ، زخم خوردم ،زخمها مرهم ندیده
با نوای ما رَایت ، با چشم ِ گریان ایستاده
باد می آمد ز هر سو شرک بود و بغض،و نفرت
لیک چون سروی خرامان رو به طوفان ایستاده
سرد بود و طعنه های مرد و نامرد زمانه
در هوای برفی ِ و سخت زمستان ایستاده
جان تو قابل فدایت ،کم بوده ناقابل هستی
آی دنیا این زعمیم ، بین که با جان ایستاده
رهبرم عمرم عزیزم ، سید ِمظلوم دوران
پشت فرزند علی مهدی دوران ایستاده