به گزارش روابط عمومی ادارهکل کتابخانههای عمومی استان ایلام، در آستانه هفته کتاب، سمیه حیدری، مدیرکل کتابخانههای عمومی ایلام با خانواده شهید فرزاد علی کرمی دیدار و گفتگو کرد.
سمیه حیدری، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان ایلام در این دیدار گفت: قدردانی از شما و خانوادههای شهدای سرافراز وظیفه ما است و همه ما باید در عمل، قدر این سرمایهها و جانفشانیهای شهدای گرانقدرمان را بدانیم.
همچنین در این دیدار، خواهر شهید سرافراز علی کرمی، از شاعران استان و عضو انجمن ادبی پیشکسوتان، به بیان خاطراتی از این شهید والامقام پرداخت و شعری در وصف برادر شهیدش قرائت کرد.
با دل وجان میروی، ای جان جان بی من مرو
ای بلبل مستان من در بوستان بی من مرو
ای چشمه سار مهربان ای سایه ی سرو چمان
ای عطر بوی باغبان، ای ارغوان بی من مرو
ای دیده بان سنگرم، بر سرزمین و لشکرم
روحم روانم پیکرم، بی امان بی من مرو
دیده گریانت منم همچو پریشانت منم
بر سینهٔ نالان من، با شاهدان بی من مرو
بر دلم جا مانده ای در کجا جان داده ای
شبنم چشمان من، آرام جان بی من مرو
تو سوسن باغ منی، بر دامنم یاسمنی
ای دلیل شب روانِ بی نشان بی من مرو
در چمن چون ژاله ای، در بوستان آلاله ا ی
تو گُل باغم شدی، ای گلستان بی من مرو
بر حلقه ی زلفت کِشم هر تار تارش ابریشم
عمری پریشانش شدم، ای پرنیان بی من مرو
من در میان کاروان جانم به دنبالت دوان
در این گذار قافله ای ساربان بی من مرو
در رهت گم گشته ام، من راه را گم کرده ام
چون مشعل راهم شدی، ای راه دان بی من مرو
باغ هزاران لاله ام تا به الهی ناله ام
من ناتوان جا مانده ام، آرام جان بی من مرو
در پایان این دیدار، لوح تقدیری به رسم یادبود به خانواده معظم این شهید تقدیم شد.
شایان ذکر است، شهید فرزاد علی کرمی، فرزند صید نوردر پانزدهمین روز از مهرماه ۱۳۴۷ در شهرستان ایلام دیده به جهان گشود. در خانواده ای با ایمان و شرافتمند پرورش یافت. از همان دوران کودکی به مطالعه قرآن و عمل به دستورات احکام آن علاقه وافری داشت و زندگی خویش را بر اساس الهام گیری از معیارهای مقدس اسلام پی ریزی می کرد. وی در سن ۱۳ سالگی از آغوش گرم و پر مهرو محبت مادرش محروم شد و در سن ۱۶ سالگی پدر بزرگوارش را نیز از دست داد. در مدت تحصیل بسیار با استعداد بود. علیرغم شرکت در جبهه در بیشتر ایام تحصیل هیچگاه لغزشی در تحصیلاتش به وجود نیامد. در زمان انقلاب اسلامی او نیز همچون سایر نوجوانان در تظاهرات حضور فعالی داشت و بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی از آنجا که خون مولایش حسین بن علی(ع) در رگهای او جاری بود، شور مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت در وجود او احساس می شد. او اعتقاد داشت مبارزه با ظلم جز با ایستادگی و مقاومت میسر نمیشود. سکوت را مایه ننگ میدانست در سال ۱۳۶۳ در جبهه چنگوله مهران همراه یکی از همرزمانش مجروح شد و بعداز بهبودی مجدداً عازم جبهه شد. وی پس از دو سال شرکت در جبهه چنگوله در نبرد با ظلم در تیرماه ۱۳۶۵ به علت اصابت ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت رسید. مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح (ع) است.