به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، نشست هماندیشی دبیرکل نهاد با اعضای هیئت علمی رشته علوم اجتماعی دانشگاههای کشور ۲۰ تیرماه با حضور معاونان و مدیرانکل نهاد و جمعی از اعضای هیئت علمی رشته علوم اجتماعی در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد.
پیشبرد ایده «کتابخانه عمومی به مثابه پایگاه اجتماعی» در گرو فهم ما از «امر اجتماعی» است
محسن جبارنژاد، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد، دبیر جلسه، در ابتدا ضمن خیرمقدم به حاضران، اظهار داشت: نهاد کتابخانههای عمومی کشور به عنوان نهادی برخوردار از پرتعدادترین شبکه فرهنگی در سراسر کشور، توانسته در نقطه عمومیّت بایستد. آنچه باعث گردهمایی امروز شده، ایده «کتابخانه عمومی به مثابه پایگاه اجتماعی» است؛ ایدهای که مبنای تیم کنونی مدیریت نهاد قرار گرفته است. پیشبرد این ایده در گرو فهم ما از «امر اجتماعی»، نسبت کتابخانههای عمومی با امر اجتماعی و سازوکار تبدیل کتابخانههای عمومی به پایگاه اجتماعی است.
برای تبدیل کتابخانه به پایگاه اجتماعی باید به الزامات آن تن دهیم!
توحید اسماعیلپور، پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: مخاطب کتابخانه افراد کتابخوان هستند. پیش از تعریف نقش جدید برای کتابخانه و بازسازی مفهوم کتابخانه ذیل آن، ابتدا باید نگاهی میدانی داشته باشیم و بدانیم وضعیت مخاطبی که به دنبال کتاب است، چیست. اساساً برای پروراندن هر ایده، باید میدان و محیط را درست ببینیم. ما در بستر تحولات شتابنده اجتماعی هستیم و یکی از مهمترین آنها شتاب در فناوری اطلاعات است؛ عاملی که تمام عرصههای زندگی اجتماعی ما را تحت تأثیر قرار داده است. حوزه کتاب، یعنی محل تغذیه آگاهی و عقلانیت ما، نیز از این قاعده مستثنی نیست. فناوری اطلاعات در کمّ و کیف تغذیه فرهنگی از زاویه کتاب، از ایجاد سکو (پلتفرم) ها تا تغییر فرم ارائه محتوا، مؤثر بوده است.
وی تصریح کرد: با توجه به تغییرات محیط باید ببینیم میتوانیم به کتابخانه عمومی همچنان به مثابه همان فضای سنتی فکر کنیم یا باید از ایده کتابخانه عمومی عبور کنیم؟ یا اگر هنوز مراجعه به کتاب و کتابخانه در جامعه جدی است، آیا ایدههایی برای تغییرات قالبی داریم؟ آیا میتوانیم به کتابخانه مجازی فکر کنیم؟ به نظر میرسد با وجود مجازیشدن زیست عمومی، زیست حضوری هم جدیتر شده، اما صورتهای جدیدی پیدا کرده است. در ده سال اخیر در ایران در سهگانه «دولت ـ جامعه ـ بازار»، ایده بازار بسط یافته است. ایده بازار در حوزه کتاب، چیزی چون «کافهکتاب» به وجود آورده است. درست است که کافهکتاب، ذیل ایده بازار شکل گرفته اما فرصتی محسوب میشود. ما پیش از طرح ایده اجتماعیشدن کتابخانههای عمومی، باید این فضاها و عوامل ساری و جاری در صحنه را درست تحلیل کنیم.
اسماعیل پور ادامه داد: دیگر نکته حائز اهمیت این است که اگر میخواهیم از کتابخانه به مثابه یک پایگاه اجتماعی صحبت کنیم، باید الزامات آن را هم دنبال کنیم و به آن تن دهیم. اگر کتابخانه میخواهد پایگاهی اجتماعی باشد، باید نسبت خود را با دولت به صورت جدی مورد تأمل قرار دهد. در حوزه اقتصاد، باید به سراغ تأمین اقتصاد مردمی از منابع سنتی (وقف) برویم. در حوزه اداره کتابخانه، باید از مشارکت محلیتر و بومیتری استفاده کنیم و این امر نیاز به بازسازی حوزه حقوقی قانون کتابخانههای عمومی دارد.
وی تأکید کرد: وجود رویکردهای تحولی در سازمانها اتفاق مبارکی است، اما باید بدانیم هر نهاد، اقتضائات خاص خود را دارد. ما نباید به دنبال خلق کارکردهای متنوع برای یک نهاد خاص باشیم؛ مثلاً بگوییم: نهاد کتابخانههای عمومی کشور و ایده کارآفرینی، نهاد کتابخانههای عمومی و حوزه عمومیِ سیاسی، نهاد کتابخانههای عمومی و اردوهای جهادی. اشکالی در تعریف کارکردهای جدید وجود ندارد، اما نباید طوری عمل کنیم که کارکردها متورم شود و بارهایی سنگینتر از آنچه مأموریت اصلی نهاد کتابخانههای عمومی کشور است، بر آن تحمیل شود و نهاد را از مأموریت ذاتی خود دور کند؛ بنابراین، نهاد باید نسبت خود را در زیستبوم فرهنگی با سایر نهادهای فرهنگی مثل مدرسه، مسجد، هیئت، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پارک، موزه، خانههای فرهنگی و... تعیین کند. نهاد کتابخانههای عمومی کشور برای تبدیلشدن به نهادی اجتماعی باید نگاه پایین به بالا و افقی را تقویت کند و تمرکزگرایی را تقلیل دهد.
کتابخانه باید جایی برای زندگی باشد!
داریوش بوستانی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان، با معرفی کتاب «کاخهایی برای مردم» نوشته اریک کلایننبرگ، جامعهشناس امریکایی، گفت: در این کتاب آمده است که «دیل کارنگی» بیش از حدود دو هزار کتابخانه در امریکا ساخت و اهدا کرد. امکان استفاده همگان از این کتابخانهها میسر بود و کتابخانه محلی برای خواندن کتاب، ملاقات با دوستان، نوشیدن چای و... بود. «کاخهایی برای مردم» عنوانی بود که مراجعان کتابخانه انتخاب کرده بودند. مطابق روایت کتاب، توده هوای گرم وارد یکی از ایالات امریکا میشود و حدود ۸۰۰ نفر میمیرند. نویسنده دلیل یکسانیِ میزان تلفات در پایین و بالای شهر را بررسی میکند. نتایج حاکی از آن است که در منطقه پایین شهر، فضاهای عمومی مثل کتابخانه، کافیشاپ و آرایشگاه بسیار است. وجود مکانهایی که مردم دورهم مینشینند و از حال هم خبر میگیرند، تلفات انسانی را در چنین فجایعی کاهش میدهد. کتابخانه یکی از این فضاها است؛ جایی که جان آدمها را نجات میدهد.
وی با اشاره به مفهوم CSR (مسئولیت اجتماعی شرکتی) گفت: موضوع مسئولیت اجتماعی در کتابخانهها جای کار دارد و ما میتوانیم این مفهوم را، به عنوان هدفمان، غنی ببخشیم. رسیدن به این اهداف، سهلِ ممتنع است. باید بدانیم آیا امکان شبانهروزیکردن کتابخانهها وجود دارد؟ آیا میتوانیم حق عضویت را برداریم؟ تأکید من این است که زندگی باید در کتابخانه رایج باشد. آدمها باید بتوانند در کتابخانه بخوانند، زندگی کنند، بخوابند و... . باید کاری کنیم که مردم کتابخانه را خانه خود بدانند. کتابخانه باید جایی برای زندگی باشد و دسترسی همگان به آن میسر باشد.
بوستانی تلاش مجموعه نهاد کتابخانههای عمومی کشور برای این رشد این مراکز را قابل تقدیر دانست.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور باید بازتاب تنوع جامعه ایران باشد
در ادامه محمدعثمان حسینبُر، عضو هیئت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان، ضمن تقدیر از برگزارکنندگان این نشست، به سابقه همکاری خود با نهاد در اجرای طرح پژوهشی «شناسایی و سنجش نیاز اجتماعات محلی بلوچ» اشاره کرد و گفت: نتیجه اجرای این طرح نشان داد که در سیستان و بلوچستان، با وجود فاصله زیاد از مرکز، محدودبودن فضاهای فرهنگی و پایین بودن نسبت سواد در استان، نیازهای فراوانی وجود دارد. این نتایج، مسئولیتی بر عهده نهاد میگذارد؛ ضمن اینکه فرصت خوبی برای خدمترسانی نیز هست. خدمات نهاد کتابخانههای عمومی کشور باید متنوع باشد.
وی ادامه داد: ایران به عنوان یکی از مهدهای بزرگ تمدن بشری، میراث فرهنگی گسترده و متنوعی دارد. وظیفه ما حفظ میراث فرهنگی کشور است و طبیعتاً بخش مهمی از میراث فرهنگی، تنوع قومی و فرهنگی است. ما باید ایران عزیز را با تنوع قومی و فرهنگیاش ببینیم. وقتی تنوع در کشور دیده شود، ظرفیتها دیده خواهد شد؛ در این صورت میتوان انعطافپذیری را جایگزین نگاه تنگنظرانه کرد؛ به این ترتیب، مقاومت، بیشتر و شکنندگی کمتر خواهد شد. پذیرش تنوع قومی و فرهنگی میتواند تضادها را مدیریت کند؛ در حالی که همسانسازی فرهنگی به معنای نابودی میراث فرهنگی است.
حسینبُر تصریح کرد: نهاد کتابخانههای عمومی کشور دو مسیر پیش رو دارد: نخست، باید بازتاب تنوع جامعه باشد. در این مسیر، گسترش فضاهای فیزیکی، بهویژه در مناطق دور از مرکز و محروم، ضروری است، تا نیازهای ضروری آموزشی، اطلاعرسانی و اوقات فراغت در این نقاط تأمین شود. دوم و مسیر دیگر که امروز اجتنابناپذیر است، داشتن نگاه جهاننگر است. نهاد باید راهی برای معرفی فرهنگ ایران به جهان و مسیر جهانیکردن ظرفیتهای محلی باشد. در چنین وضعیتی، نهاد میتواند به ارتقای همبستگی ملی و ایجاد اعتماد بین دولت و ملت کمک کند.
فرزند زمان خویش باشیم!
محمود جمعهپور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، ضمن تقدیر از برگزارکنندگان جلسه، اظهار داشت: مبنای تمدن ما بیش از اینکه سختافزار و قدرت باشد، فرهنگ است. در تمدن فرهنگی، کتابخانه و کتابخوانی نقش مهمی دارد و ما امروز با بحران کتاب و کتابخوانی و دسترسی به کتاب روبهرو هستیم. نمیتوان تولید و عرضه کتاب به عنوان یک تولید فرهنگی را، بر اساس مؤلفههای عرضه و تقاضای اقتصادی در نظر گرفت و آن را بازار تلقی کرد. در تمام دنیا برای تولید کتاب یارانه در نظر میگیرند؛ چرا که در غیر اینصورت، پیامد آن عدم دسترسی عموم به کتاب خواهد شد. امروز دسترسی به کتاب به راحتی گذشته نیست.
وی لازمه رفع بحران کتاب و کتابخوانی را افزایش دسترسی به کتاب از طریق توسعه کتابخانههای عمومی و نیز توجه به حوزه اقتصاد کتاب دانست و گفت: کتابخانه عمومی، نهادی عمومی است و قرائتش باید قرائت عموم جامعه باشد. وجود قرائت تنگنظرانه از کتاب، کتابخوانی و کتابخانه، مشکل میآفریند. اگر میخواهیم مردم به ما اقبال نشان دهند باید فرزند زمان خویشتن باشیم؛ به تکنولوژی روز مجهز شویم و به دنبال خواستههای اصلی مردم باشیم. اول باید عادت به کتابخوانی را در مردم ایجاد کنیم تا دسترسی به کتاب داشته باشند و بعد سراغ کتابهایی که معرفی میکنیم بروند. اگر عادت به کتابخوانی نباشد سراغ کتاب بد یا خوب نخواهند رفت. کتابخانه عمومی جایگاه ارزشمندی نزد مردم دارد و لازمه حفظ این جایگاه، همراهی با جریان عمومی خواستههای مردم است. این همراهی، در کتابخوانکردن مردم اثرگذار خواهد بود.
نگاه به کتابخانههای عمومی باید محلی باشد!
حمید دهقانیان، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع)، ضمن تقدیر از تشکیل جلسه، اظهار داشت: مسئله کتاب و کتابخوانی از ارکان مهم فرهنگی ماست و آنچنان که به یاد دارم، رهبر انقلاب از کتاب و کتابخوانی به عنوان ستون فقرات جامعه یاد کردهاند. ما اعتقاد داریم که امر کلان اجتماعی در ایران دچار مسئلهمندی شده است و موضوع فرهنگ و کتاب و کتابخوانی به عنوان زیرساختاری از آن زیرساخت کلان نیز ـ به تبع ـ مسئلهمند است. در چنین شرایطی، هم میتوان از امکان و هم از امتناع صحبت کرد. اگر بخواهیم از امکانها صحبت کنیم، مهمترین مسئله در تبدیل کتابخانه به نهادی اجتماعی، «تشکلیابی» است. شاید بتوانیم دستههای اجتماعی ایجاد کنیم، اما ساختن گروههای اجتماعی بسیار سختتر است. واقعیت این است که بازار، فرهنگ را بلعیده و نهاد علم ما مسئلهمند شده است.
وی ادامه داد: در سهگانه قدرت، معنا و ثروت که «سهگانه تمدنی» نام دارد، در حال حاضر معنا عملاً کارکردی ندارد؛ تولید میشود اما به خلق ارزشهای دوگانه قدرت و ثروت میپردازد. در جامعه ما فرم بر محتوا غلبه کرده و نمیگذارد صدای محتوا به گوش برسد.
دهقانیان با اشاره به اینکه فرهنگ در «خلق»، «تهدید»، «تشدید» و «انکار نیاز»، نقشآفرینی میکند، گفت: باید ببینیم فرهنگ کتابخوانی در کدام یک از حوزههای خلق، تهدید، تشدید یا انکار نیاز، نقشآفرینی کرده است. همانگونه بعضی استادان اذعان کردند که امر عمومی نباید با امر دولتی اداره شود، ما مدلهای اداره مردمی را قبلاً تجربه کردهایم و موفقیت آن را در ساحت کارکردی و کارآمدی دیدهایم.
وی ادامه داد: با توجه به گرانی کتاب، نهاد کتابخانهها در صورت داشتن منابع غنی، میتواند نیاز مخاطب رفع کند. جامعه امروز ما رسانهای است و مسئله روایت مطرح است. فردریک دبلیومیر در کتاب «روایت و کنش جمعی» نشان میدهد که حتی اتفاقات خاص در تاریخ بشر را قصه و روایت میسازد و در واقع قصه و روایت است که کنش جمعی را خلق میکند. باید ببینیم آیا به خوبی توانستهایم نهاد کتابخانهها را روایت کنیم. هر کس باید خودش را قرائت کند. نهاد با روایت میتواند کنش جمعی ایجاد کند. امروز جنگ، جنگ روایت است و ارائه تصویر مناسب از خود مهم است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) تصریح کرد: نگاه کتابخانههای عمومی باید نگاه محلی باشد. مهم است که شبکه فرهیخته منطقهای ـ که کتابخانه در آن واقع است ـ در آن کتابخانه جایگاهی داشته باشد. مهم است کتابخانه منتشرکننده دانش محلی و کتابهای منطقه خود باشد. درست نیست ادبیات را از مرکز و از بالا جاری کنیم. ما باید از فرمالیسم درآییم و برای کنشگرانمان ساختار فرصت ایجاد کنیم. باید کنشگرانتان را شناسایی کنید، به آنها میدان دهید تا خلاقیت ایجاد شود. اشکالی ندارد دولت ادارهکننده کتابخانهها باشد. دولت نقش تسهیلگر دارد و باید خادم ملت باشد. ملت، همین مردم هستند و نمیتوانیم بین آنها فرق بگذاریم. باید بپذیریم که هر کاری عوارضی دارد، اما برای ساختن باید صبوری کرد. ما نتوانستیم بر اساس سرمایه فرهنگی، تحرک اجتماعی خلق کنیم که منزلت اجتماعی بیاورد.
تصمیمگیری بر اساس نیاز کنشگران کتابخانههای عمومی
بهمن باینگانی، عضو هیئت علمی دانشگاه گلستان ضمن ابراز خرسندی از حضور در این نشست، به سابقه همکاری خود با نهاد در اجرای طرح پژوهشی «شناسایی و سنجش نیاز اجتماعات محلی کُرد» اشاره کرد و گفت: موضوع «کتابخانه عمومی به عنوان نهادی اجتماعی»، ایدهای مهم است. باید بدانیم که امر اجتماعی، امری سیاسی و اقتصادی نیست. در واقع الزام اصلی در تبدیل کتابخانه عمومی به نهاد اجتماعی، استقلال از امر سیاسی و اقتصادی و وفادرای به میدان، قواعد میدان و کنشگران فعال در آن میدان است.
وی با اشاره به نتایج طرح نیازسنجی اجتماعات محلی کُرد خاطرنشان کرد: نتایج این طرح حاکی از آن بود که در سیاستگذاری نهاد کتابخانههای عمومی کشور، الگوی مرکز ـ پیرامونی جاری است؛ مثلاً خرید برخی منابع، بیرون از نیاز اجتماعات محلی خاص انجام میشد. برای اینکه کتابخانه به نهادی اجتماعی تبدیل شود، نهاد باید در حوزه خرید کتاب، به کتابداران این اختیار را بدهد که بر اساس نیازهای محلی و منابع روزآمدِ مورد تقاضای جامعه خود، خرید کنند.
باینگانی، ارائه خدمات دیجیتال در کتابخانهها، برقراری ارتباط بین کتابخانهها و کتابفروشان، اجرای طرحهای فرهنگی با در نظر گرفتن حساسیتهای خاص فرهنگی (به طوری که باعث ایجاد همگرایی شود)، توجه به تنوع فرهنگی در جامعه ایرانی، خرید کتاب به زبان بومی برای کتابخانهها، افزایش نیروهای متخصص بومی در کتابخانهها و تجهیز کتابخانهها به امکانات روزآمد را از الزامات تبدیل کتابخانههای عمومی به عنوان نهادی اجتماعی دانست.
وی تصریح کرد: تبدیل الگوی مرکز ـ پیرامون به الگوی پیرامون ـ مرکز و تصمیمگیری بر اساس نیاز کنشگران میدان، موجب توفیق بیشتر نهاد خواهد شد.
کتابخانه عمومی باید پذیرای «کودکان در شرایط دشوار» باشد!
سیامک زند رضوی، عضو انجمن جامعه شناسی ایران، ضمن ابراز خرسندی از حضور در نشست اظهار داشت: جامعه ما به سرعت به سمت قطبیشدن پیش میرود؛ هم در عرصه ثروت، هم قدرت و هم شنیدهشدن. در حقیقت، گروههایی سعی میکنند صدایشان را بسیار بلند کنند. من خود و سوادم را مدیون کتابخانههای عمومی و به ویژه کتابخانه میمندینژاد شهر کرمان میدانم؛ بنابراین، حضور من در این جلسه برای ادای دین است.
وی با اشاره به سابقه فعالیت خود در انجمن دوستداران کودک کرمان، به بیان ایده خود پرداخت و گفت: در کشور ماه حدود ۲۴ میلیون فرد زیر ۱۸ سال وجود دارد که یک چهارم جمعیت کشور را تشکیل میدهند. تعداد زیادی از این جمعیت را «کودکان در شرایط دشوار» تشکیل میدهند. ایده «شناسایی، دیدهبانی و حمایت از کودکان در شرایط دشوار» میتواند با مرکزیت کتابخانه عمومی انجام شود. در این صورت کتابخانههای عمومی کاخهایی برای کودکان خواهند بود. وقتی کودک به کتابخانه میآید، والدین هم او را همراهی میکنند.
زند رضوی گفت: بر اساس اعلام معاون وزارت تعاون ۱۳.۵ میلیون کودک دچار سوءتغذیه هستند و در شرایط دشوار قرار دارند. در واقع، حق بقا، رشد، امنیت و مشارکت این کودکان، به درجات مختلف، در خطر است. بخشی از این خطر، سوءتغذیه است. سوءتغذیه همزمان میتواند فرد را به بازمانده از تحصیل، کودک کار و... تبدیل کند. «کودکان در شرایط دشوار» به حدود ۱۸ دسته تقسیمبندی میشوند. در قوانین فعلی ما شناسایی و رسیدگی به کودکان دارای سوءتغذیه به وزارت بهداشت، بخش سواد به آموزش و پرورش و موضوع کودک کار به بهزیستی واگذار شده است. این ادارات مختلف در ۴۰ سال اخیر نتوانستند مسئولیت خود را انجام دهند؛ چراکه کلیت کودک هرگز دیده نشد؛ بنابراین، ابتدا تمام کودکان در شرایط دشوار کشور باید شناسایی و دیدهبانی شده و در گامهای بعد مورد حمایت قرار گیرند. برای رسیدگی به این ۱۵ میلیون کودک، حداقل به ۳ میلیون دیدهبان نیاز است و این سه میلیون دیدهبان میتوانند وارد کتابخانهها شوند.
وی با اشاره به اهمیت کتابخانههای عمومی گفت: سواد کودک وقتی پایدار میشود که در کنار مادرش باشد؛ حتی اگر مادر بیسواد است، باید کنار کودک باشد. باسوادشدن این دو در کنار هم و عشقورزی به سواد، به کتاب نیاز دارد و ما باید به آنها کمک کنیم. به اعتقاد من نهاد کتابخانهها باید در قدم اول پذیرای «کودکان در شرایط دشوار» باشد. این کودکان در ۵ سال آینده دیگر در شرایط دشوار نیستند و با هوشی که دارند و امکاناتی که شما در اختیارشان گذاشتید، به سرعت وارد دنیای جدید میشوند.
نیازسنجی را جدی بگیریم!
رضا صفری شالی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به سابقه همکاری خود با نهاد کتابخانههای عمومی کشور به عنوان ناظر در دو طرح «نیازسنجی اجتماعات محلی کُرد و بلوچ»، اظهار داشت: ما میتوانیم از کتابخانهها به عنوان پاتوق فرهنگی ـ اجتماعی یاد کنیم که کارکردهایی خاص خود دارد و همه ما از کودکی تجربه حضور در این مراکز را داشتهایم.
وی ادامه داد: به اعتقاد من میتوان از سه حوزه «معرفتشناسی»، «علم» و «اوقات فراعت» به کتاب نگاه کرد و در واقع این حوزهها سه کارکرد مختلف کتاب هستند. حوزه معرفتشناسی یا دانایی در ادبیات کهن ما بسیار حائز اهمیت بوده و فلسفه، شعر، ادبیات در این حوزه است. همچنین بخشی از حوزه معرفتشناسی به ارزشها و نگرشهای ما برمیگردد که ارتباطی با تولید ثروت یا درآمد ندارد. متأسفانه امروز این کارکرد کتاب ضعیف شده است. حوزه دیگر در نگاه به کتاب، بر علم تأکید کرده و با فن، مهارت و تولید ثروت سروکار دارد و چندان مرتبط با حوزه معرفتشناسی نیست. کارکرد سوم کتاب، گذران اوقات فراغت و بالا بردن سطح اطلاعات عمومی است. هر یک از ما میتوانیم از یک یا هر سه کارکرد کتاب استفاده کنیم.
صفری شالی ادامه داد: در کنار محدودیتهای اقتصادی در حوزه خرید کتاب، به اعتقاد من آنچه پررنگتر است تغییر ذائقه در مصرف کالاهای فرهنگی در بین نسل نوجوان و جوان بهویژه در حوزه کتاب است. امروز خرید کتاب، اولویت دانشجویان ما نیست. درست است که برخی دانشجویان محدودیتهای اقتصادی دارند، اما برای برخی دیگر هم کتاب در اولویت نیست.
وی تصریح کرد: امروز نسبت به دهههای قبل، مصرف کتاب در بین نسل جوان و نوجوان ما کاهش یافته است، اما در مجموع، فرهنگ شفاهی همیشه بیشتر در بین ما رواج داشته است. ما به یک برنامهریزی فرهنگی و تغییر ذائقه نیاز داریم. در بحث برنامهریزی فرهنگی و اجتماعی، به اعتقاد من، میدان، عرصه رقابت است و وقتی در این میدان شما کالای فرهنگی تولید نمیکنید، جریان رقیب بخش عمدهای از فضا را از آن خود میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به ضرورت شناسایی ذائقه گروههای هدف، گفت: به اعتقاد من، امروز نقش دولتها در حوزه کالای فرهنگی نباید نقش حکمرانی و نشاندادن قدرت به مردم باشد. باید فضایی ایجاد شود که تولید کالاهای فرهنگی در سطح افقی و بدنه جامعه صورت گیرد تا محصول فرهنگی نه تنها در داخل کشور، بلکه خارج از کشور گروههای هدف خاص خود را پیدا کند. در حال حاضر، حوزه سیاستگذاری ما در بخش فرهنگی، عمیق، جامع و متوجه مسائل روز جامعه نیست. با این اوصاف، توصیه من به نهاد این است که بحث نیازسنجی را جدی بگیرد و با توجه به تنوع فرهنگی در جامعه و کتابهای مورد نیاز مخاطب، از طریق ارتباط با ناشران و نویسندگان توانمند، کتابهایی با جنبههای آموزشی تولید کند.
در حوزه کتاب، «رقیبشناسی» کنیم!
در بخش دیگری از این نشست، امیر اکبری قمصری، عضو هیأت علمی داشگاه شهید بهشتی، ضمن تقدیر از مسئولان نهاد در برگزاری این نشست گفت: برگزاری این نشست، نشان از توجه نهاد به حل مسائل با همکاری جامعه دانشگاهی است و نقش مهم و مسئولیت دانشگاهیان را از این طریق گوشزد میکند. وقتی خودم را جای مسئولان و مدیران اجرایی کشور میگذارم، میدانم شرایطشان خیلی سخت است. اجرای ایدهها دشواریهای زیادی دارد، اما میتوان با مراجعه به نظرات دانشگاهیان از دشواریهای آن کاست.
وی در ادامه با تشریح ۴ نکته از مشکلات جامعه ایرانی تصریح کرد: جامعه ایران «جامعهای متنوع و متکثر» است. همچنین ایران جامعهای «نامتوازن از نظر توزیع ثروت، منزلت و مطالعه» است. در سرشماری سال ۹۰ تعداد ۹ میلیون بی سواد بالای ۶ سال داشتیم که این میزان در حال رشد است. نابرابری بیرونی و بخشی و فضایی ـ از نظر محرومیتی که در ایران داریم ـ همه از جمله نابرابریهای موجود در جامعه ایران هستند.
قمصری افزود: سومین شاخصه این است که نهادهایی که برای برآورد نیازها ایجاد شدند «کارایی ندارند» و نیازهای انسان به سختی ارضا میشوند. واحدها با هم هماهنگ نیستند که این موجب از بینرفتن سرمایههای اجتماعی میشود. چهارمین نکته نیز «تغییرات سریع» و وسیعی است که در جهان و ایران اتفاق افتاده است. ما نمیتوانیم نسبت به این تغییرات بیتفاوت باشیم به خصوص در ارتباط با کتاب، کتابخانه و کتابخوانی.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: اگر این موج را رها کنیم و سوارش نشویم به زودی از گروه مخاطب فاصله خواهیم گرفت. در جستجوی اندکی که در نظرات آقای رمضانی کردم، فهمیدم سیاستشان این است که برای گروه کودک و نوجوان سرمایهگذاری ویژه کنند. اگر میخواهیم به این گروه توجه بدهیم باید به نیازهای آنها توجه کنیم. باید تحقیقاتی برای شناخت وضع موجود و سنجش گرایش به کتاب و کتابخوانی انجام شود. «رقیبشناسی» یکی از راههایی است که برای بازارسنجی در حوزه کتاب باید انجام شود. صنعتِ بازی یکی از بزرگترین رقبای کتابخانهها هستند؛ بنابراین، باید رقیبشناسی به نحو احسن انجام شود. اگر از تجربیات سایر جوامع استفاده کنیم، میتوانیم راه حلها را بومیسازی کره و مسیر هموارتری را فراهم کنیم.
توسعه کتابخانهها به تعاملات اجتماعی میانجامد
علی عربی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، نیز طی ارتباط مجازی در این نشست با اشاره به پدیده هوش مصنوعی و حذف فیزیک کتابخانهها گفت: امروز موضوع، کتاب و خواندن کتاب نیست؛ موضوع، حضور انسان در عرصههای عمومی است و ضرورت دارد نهاد کتابخانههای عمومی به شکل فیزیکی توسعه پیدا کند. دغدغه ما این است که تعاملات انسانی شکل بگیرد و توسعه پیدا کند. انسان موجودی نیست که از جهان فیزیکی جدایش کنیم و ضروری است مسئله بهخوبی و درست تعریف شود. متأسفانه مسئله جامعه ما چیرگی نگاه مهندسی در عرصه عمومی است که برخی در این فضا، بهسادگی، تحت تأثیر فضای مجازی و هوش مصنوعی، بحث حذف فضای فیزیکی و تعاملات اجتماعی را مطرح میکنند.
وی افزود: امروز اتفاقاً ضرورت توسعه فیزیکی نهاد بیش از قبل احساس میشود. باید بین بازاریابی و نیازسنجی تفاوت قائل باشیم. در پژوهشی که انجام دادم، محرومیت نسبی و احساس نابرابری در میان کاربران کتابخانههای عمومی در شهرهای استان خوزستان بسیار مشهود بود؛ بنابراین، سادهانگارانه است که بُعد اجتماعی انسان را که در توسعه هویت اجتماعی و شخصیت اجتماعی او مؤثر است، در نظر نگیریم. امروز ضرورتی انکارناشدنی برای فعالکردن عرصههای عمومی داریم؛ برای همین باید «تعاملات اجتماعی» شکل بگیرند.
«مکانمحور شدن» ارتباطات اجتماعی و ضرورت توسعه کتابخانهها
مجید سلیمانی ساسانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: در تاریخ ارتباطات، کتاب به عنوان یک رسانه سنتی شناخته میشود. در این حوزه تحولاتی رخ داده است و بحرانهای امروز ما به آن تحولات برمیگردد. اگر به تاریخ نگاه کنیم متوجه میشویم که اولین نقطه عطف رسانههای جمعی، شکلگیری صنعت چاپ است و کار اولین چاپخانههای دنیا نیز چاپ انجیل بود. این نشان از حضور کتاب به عنوان یک رسانه در تاریخ است که با محتوای دینی شروع شده است.
وی افزود: امروز همگراییِ ارتباطی، تحول جدیدی است که به واسطه رسانههای اجتماعی رخ داده و ارتباطات میانفردی و گروهی در ارتباطات جمعی ادغام شدهاند که مرزهایشان خیلی مشخص نیستند. نتیجه این وضعیت، تقویت پیامهای ارتباط جمعی است. من معتقدم مطلق مطالعه کم نشده است، اما نحوه مطالعه عوض شده و افراد تمایل به شنیدن پادکستها دارند تا خواندن کتاب.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: رادیو به عنوان رسانه جمعی، به رسانه اجتماعی تبدیل شده است. امروز چند رسانه مهم اجتماعی مبتنی بر پادکستها وجود دارند و کتاب نیز در کنار رادیو توانسته خود را به عنوان یک رسانه اجتماعی مطرح کند. اما من به این فکر میکنم اگر قرار است کتاب به عنوان یک رسانه اجتماعی مطرح شود چه وضعیتی خواهد داشت؟ در پاسخ، دو بینش هست که باید به آنها توجه کرد. این بینشها مبتنی بر «توجه به قصهگویی» و «زیباییشناسی»اند که با جهان امروز مرتبط هستند.
وی تأکید کرد: کتاب جزو عناصری است که اگر به عنوان رسانه اجتماعی مطرح شود نباید از ادبیات و قصهگویی و هنر و زیباییشناسی غافل بماند؛ چراکه این دو عنصر، جهان امروز ما را در بر گرفته است؛ بنابراین، معتقدم نظام ارتباطات به سمتی در حال حرکت است که در آن، مکان دارای اهمیت خواهد بود. انسان در یک مقعطی نیازمند کَندهشدن از فضای مجازی خواهد بود و در این فضا، نیازمند مکان است. هویتها هم در مکانها شکل میگیرد. نمیتوانیم نقش مکانها را در هویتیابی رد کنیم.
اصالت با فضای مجازی است!
حامد حاجی حیدری، هضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در این نشست با اشاره به اینکه در سه دهه اخیر تحولی عظیم و واقعی در تقسیم کار اجتماعی اتفاق افتاده است گفت: ضرورت طرح این پرسش که کتابخانههای عمومی را چطور میتوان به نهاد اجتماعی تبدیل کرد، به تحول سه دهۀ اخیر در جهان برمیگردد. به همین دلیل موضوعیت «کتابخانه عمومی به عنوان نهاد اجتماعی» از دست رفته است. ما امروز به واسطه گسترش هوش دیجیتال یا هوش مصنوعی، با گسترش تقسیم کار اجتماعی به سمت تقسیم کاری که ماشینها و اشیاء به اندازه انسان در آن نقش دارند مواجهیم. بسیاری از دگرگونیهای پیرامون ما، که شرایط را بحرانی و سؤالبرانگیز میکند، حاصل همین نگاه است. علوم انسانی جدید بر اساس مفهوم «تقسیم کار» ساخته شده و این مفهوم بیبنیاد شده است. مقاومت دُن کشیوتوار در برابر ماشین، که نقش مهمی در ارتباطات و تعاملات اجتماعی دارد را بهوضوح میتوانیم ببینیم.
وی افزود: سؤال این است که آیا میخواهیم کتابخانه به مثابه فضای گردهمایی آدمها باقی بماند. اینکه ما اصرار داریم مردم با کتاب کاغذی کار کنند مقاومت دن کیشوتوار در مواجهه با مسائل روز است. امروز یک دانشجو همه کتابهای بهروز در اختیارش است و دیگر همه کتاب خوانده نمیشود و خواننده میتواند مستقیماً به صفحهای برود که نیاز دارد. ما باید این را درک کنیم و بپذیریم؛ بنابراین، آنچه ما آن را «بحران» مینامیم، کلیدواژهاش «به رسمیتشناختن ماشینها» است. اگر این را بپذیریم بسیاری از مسائلمان از جمله مسائل اقتصادی حل خواهد شد.
حاجی حیدری با اشاره به اینکه گسترش فیزیکی کتابخانهها خطرناک است، گفت: با حضور ماشینها نیروهای انسانی اضافی شدهاند. باید این تحول را بپذیریم. ما به جای تقسیم کار، با تقسیم فراغت و خلاقیت مواجه خواهیم بود. در این زمینه پیشنهادم تقلیل مکانهای فیزیکی و بهبود دسترسی دیجیتال به منابع است.
وی تأکید کرد: نکته مهم دیگر، دگرگونی در آموزش است که دگرگونی در کتاب را هم فراهم میآورد. پذیرش این دگرگونی عظیم، دشوار است. به نظرم اگر قرار است سندی برای تحول کتابخانههای عمومی تهیه شود، باید نقش کتابداران به «مشاوران کسب اطلاع» تغییر کند. کتابداران میبایست خدمات مرجع ارائه دهند و در این شبکهای که افراد به سرعت در آن در حال نوسان هستند، ارتباط ایجاد کنند.
در جمهوری اسلامی و اندیشه اسلامی، اصالت با «متن» و «زیست اجتماعی و فیزیکی» است
تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استادتمام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز در ادامه این نشست گفت: من خیلی خوشبینم. ایده آلیست نیستم؛ منتقدم اما معترض نیستم. برای همین از زندگی روزمره برای بررسیهایم استفاده میکنم و درس میگیرم. آنچه در زندگی فرزندانم دیدهام این است که آنان و نسل جدید، زیست اجتماعی و آینده جهان و ایران را پیگیری میکنند. من سختترین مسائل را با فرزندان و نوههایم مطرح میکنم و با آنها چالش دارم. این نسل درک روشنتری در مقایسه با بسیاری افراد دیگر در این جامعه دارند و با اینکه کتابخوان هستند اما به کتابخانه نمیروند. این سؤال بزرگی است.
وی افزود: ما باید به چیزی که در جامعه ایرانی خالی است برگردیم. ما نباید زیست اجتماعی را برای مردم سخت کنیم. میتوانیم ایدهآلیست باشیم اما مردم احساس زندگی کنند. صاحبان حکومت در ایران از بهترین انسانها هستند، اما مردم سخت زندگی میکنند. زندگی در جامعه امروز ما مورد غفلت قرار گرفته است. این است که انسان ایرانی به فضای مجازی پناه میآورد.
آزاد ارمکی در ادامه با اشاره به اینکه اصالت اندیشه جمهوری اسلامی بر مبنای قرآن است گفت: اصالت جمهوری اسلامی بر «متن» است. در این نظام چون متن مهم است قرآن و مفاتیح الجنان هم مهم است و باید خوانده شود. صحبت از جهان فردا و ... معنایی ندارد. چرا مردم را به سمت خواندن متن دعوت نمیکنیم و مدام به فضای تخیلی منتقلشان میکنیم؟ مبنای نقد جمهوری اسلامی به غرب هم به خاطر عبور غرب از متن است. ما باید همه کسانی را که زیست اجتماعی میکنند آموزش بدهیم تا به متن برگردند و کتاب برایشان مهم باشد. اما ما این کار را نمیکنیم و در عوض برای مردم زندگی مهم میشود و به ادبیات، عرفان و موسیقی پناه میبرند؛ چراکه میبینند امروز بسیاری از مشکلات از طریق عقل حل نمیشود.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: باید از خرد دفاع کنیم. باید از عقل و کتاب دفاع کنیم. باید کسانی باشند که از کتاب دفاع کنند. اگر کسی کتابخوان باشد قرآن میخواند؛ مفاتیح میخواند و گرنه هیچ نمیخواند. اتفاقاً باید جامعه را به کتابخواندن و به کتابخانه رفتن تشویق کرد. سر کلاس نشستن یک هنر است. در سنت ما شاگردِ استاد مشهوری بودن موجب افتخار است. جهان اسلام، جهان حضور است. خواهش میکنم از کتاب کوتاه نیایید!
تقی آزاد ارمکی با تأکید بر اینکه هر کس علیه کتاب در این کشور صحبت میکند خائن است، گفت: هر که علیه کتاب و کتابخانهرفتن مردم صحبت میکند دنبال توطئه است و میخواهد مردم را هوچی و وابسته به فضای مجازی و جهان غرب قرار دهد. غرب از طریق فضای مجازیِ کور عمل میکند. کسی که به کتابخانه میرود زیست اجتماعی را درک میکند و کشور را به فروپاشی نمی کشاند. فروپاشان کشور به زیست اجتماعی مردم اعتقادی ندارند. کتاب، استاد، کلاس و کتابخانه مقدس است. این را به زندگی باید پیوند زد.