به گزارش روابط عمومی اداره كل کتابخانههای عمومی البرز، كتابخوان ويژه كودك و نوجوان كتابخانه سيار حسن تکزارع در مسجد حضرت ابوالفضل روستای سرخاب از توابع ساوجبلاغ برگزار شد.
در این نشست ۵ تَن از اعضا به ارائه كتابهاي خوانده شده خود بدين شرح پرداختند:
«چرا باید در مصرف آب صرفهجویی کنم؟» نوشته جین گرین/ ارائه توسط: پارسا امین رنجبر
این کتاب آب را بهعنوان یکی از منابع مهم انرژی معرفی کرده است و راههای مختلف صرفه جویی یا به هدر دادن آن را نشان میدهد. بیان این کتاب، ساده و روان است تا بتواند کودکان را به راههاي مصرف درست آب، هدایت کند.
«رنگ خدایی» نوشته حسین خادمپور آرانی/ ارائه توسط: سجاد فیروز روستا
داستان این کتاب درباره ستاره غمگینی است که از دختر کوچولویی در حال نقاشی کردن میخواهد که با مداد رنگیهایش، رنگ او را عوض کند. دخترک یک بار رنگ او را آبی، یک بار زرد و یک بار سیاه میکشد ولی هر بار به دلایلی چون بارش باران، تابش خورشید و سیاهی شب، رنگ ستاره پاکش شده و سفید میشود. در نهایت ستاره کوچولو میفهمد که رنگ خودش خیلی زیباست و هیچ رنگی، رنگ خدایی نمیشود.
«روباه و هواپیمای خصوصی» نوشته مسلم ناصری/ ارائه توسط: محمدحسین اینانلو
«روباه و هواپیمای خصوصی» عنوان کتابی است که با بیان داستانی از زبان حیوانات، نکات اخلاقی را به مخاطب خود میآموزد. در این داستان روباه مکار بعد از فریب پلنگی مجبور میشود به بیابان پناه ببرد. روباه در بیابان شتری را فریب داده و او را شکار میکند، از گوشتش تغذیه کرده و از پوستش به جای سایبان استفاده میکند. بعد از حمله لاشخورها به پوست، آنها را هم فریب داده و پای آن ها را به پوست میبندد و آن را به جای هواپیمای خصوصی به چوپانی در قبال گوسفندانش میفروشد. ولی در آخر چوپان متوجه میشود که فریب خورده و روباه، گله او را نابود کرده است.
«دختری در حسرت مدرسه» نوشته ملکآرا ترکمان/ ارائه توسط: یاسین نجفی
این کتاب، ماجرای دو دوست صمیمی به نامهای فریده و پری است. فریده به سن ۷سالگی رسيده و به مدرسه میرود. پری هم دوست دارد که مثل فریده لباس مدرسه بپوشد و کتاب داشته باشد ولی پدرش مانع اين كار ميشود. فریده ماجرا را به معلمش میگوید و برای پری کتاب میآورد و در خانه به او خواندن و نوشتن میآموزد.
«روباه و لاکپشت باهوش» نوشته مسلم ناصری/ ارائه توسط: محمدرضا بیگدلو
داستان این کتاب درباره همکاری روباهی حیلهگر با یک لاکپشت پیر برای کاشتن دانه در یک مزرعه است. روباه، هر بار به بهانهای کار نمیکند و لاکپشت مجبور میشود به تنهایی زمین را شخم زده، دانه بپاشد و محصول را درو کند. روباه که کاری جز خوابیدن انجام نداده، هنگام تقسیم محصول هم میخواهد لاکپشت را فریب داده و حاصل تلاش او را ببرد اما لاکپشت به کمک یک شکارچی، روباه را فراری میدهد.