شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۳

به میزبانی محل ادبی بیستون؛

نشست شعرخوانی «حدیث ماه خراسان» برگزار شد

محفل - کراپ‌شده

عصر شعر «حدیث ماه خراسان» به مناسبت ولادت حضرت ثامن الحجج امام رضا علیه السلام به همت محفل ادبی بیستون اداره کل کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه به صورت مجازی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه، عصر شعر «حدیث ماه خراسان» به مناسبت ولادت ثامن الحجج حضرت امام رضا علیه السلام به همت محفل ادبی بیستون اداره کل کتابخانه های عمومی استان ۱ تیرماه سالجاری به صورت مجازی برگزار شد.

در این برنامه، چهارتن از شاعران بهاره سالارآبادی، فرشاد فرصت صفایی، پیمان جسری و میهمان ویژه این برنامه مصطفی محدثی خراسانی اشعار و سروده های خود را به مناسبت میلاد امام رضا(ع) قرائت کردند.

منوچهر پروینی، دبیر محفل ادبی بیستون گفت: محافل ادبی در گردهمایی شاعران فرهیخته و علاقه مندان به حوزه ادبیات و شعر بسیار موثر بوده و محافل ادبی نقش بسزایی در اشاعه سیره اهل بیت(علیهم السلام) دارند.

در ادامه برنامه شاعران به شعرخوانی پرداختند.

 رباعی در وصف امام رضا(ع) سروده پیمان جسری:

وا کن سر خم را و بیا عوعا کن                       در ما شرر زیارتی احیا کن

دلتنگی ما کوه بزرگی شده است                    آقا تو خودت گشایشی برپا کن

شولای بلند آستانت  پیداست                 باران کرم از آسمانت پیداست

اشراق جهان زمهریر و خاموش                از گنبد خورشید نشانت پیداست

صحن و حرمت عطر خدا را دارد           خورشید که سایه ی شما را دارد

جز دامن کبریاییت آقا جان                             آهوی رها شده کجا را دارد

صد عرش به یک فرش تو دل می بازد           زمزم به سقاخانه ی تو می نازد

اینجا چه مکانیست که انگار خدا                   با خشت حرم بهشت را می سازد

در دولت عشق جز تو دلداری نیست                در دار الشفایتان که بیماری نیست

ای ساقی میخانه ی اعجاز خدا                      در شهر به عشقتان که هشیاری نیست

مصطفی محدثی به قرائت غزلی پرداخت:

قدمگاه اشراق؛

چوآیینه هرچندحیران رسیدم

زمشکل گذشتم به آسان رسیدم 

چه ابری گره در گره بغض در بغض                                

به باران به باران به باران رسیدم    

برون آمدم ازشب تیره ی تن

به آیات خورشیدی جان رسیدم

به شرق قدم های تو در نشابور

به قطعیتی فوق برهان رسیدم

نه من شیخ بودم نه بامن چراغی

شگفتاشگفتا ! به انسان رسیدم  

به مهرم نباید که زین پس به خورشید                                

به دروازه های خراسان رسیدم 

منوچهر پروینی دبیر محفل ادبی بیستون؛

 ای هشتمین تجسم پاکی!

امام مهر!

ماییم و شوق دیدن صحن و سرای تو،

با آن همه تلطف و معراج و روشنی.

ای هشتمین ولایت هستی ، امام نور ،

ما را عنایتی !

تا در پناه امن و صفای ضریح تو ،

در پرتو نگاه پر از مهربانی ات ،

دل را سبک کنیم ز غمهای روزگار.

ای مهربان امام!

ما را نصیب کن ز نسیم کرامتت ؛

تا در فضای قدسی آن  روضه ی بهشت،

در چشمه سار جاری مهر و محبتت

شستشو دهیم، جان را ز هر چه تیرگی،

دل را ز هرغبار ؛

ای هشتمین بهانه ی هر دل برای عشق!

ماییم و آرزوی زیارت ، دعا ، نیاز ،

در جلوه گاه پر تبرک آن بارگاه نور؛

ای بهترین بهانه برای سرودنم!

ای هشتمین پناه !

اشعار منوچهر پروینی:

ای در پناه شوکت دین مانده جاودان

ای در مدار مهر خداوند مهربان

ای روشن از فروغ الهی ضمیر تو

از کیمیای عشق تو ، هستی گرفته جان

ای هشتمین ولایت عصمت ، امام مهر!

تابیده از وجود تو نوری به کهکشان

نظارگان چهره ی تو ماه و مشتری

آیینه دار روی تو خورشید زرفشان

از جان و دل به ساحت پاکت ارادتی است

عشقت درون سینه و مهرت به عمق جان

ای پایه ی کمال تو در دامن زمین

ای رفعت مقام تو تا اوج آسمان

دارم یقین مقام تو را غبطه می برند

در عرش بر مقام بلندت فرشتگان

فیض وجود مضجع نورت در این وطن

لطفی است بی نهایت و گنجی است شایگان

 آن طرفه از زمین که محل ملائک است

گویی که قطعه ای است فرستاده از جنان

هر دم وزد ز جانب کویت نسیم مهر

بر جان زائران تو از پیر و از جوان

با هر زیارتی که شود قسمت کسی

دل از هجوم غم زتو گیرد خط امان

آن قبر پر تبرک و آن بارگاه نور

آرام بخش سینه ی ما گشته بیگمان

از هر رواق و گوشه ی صحنت رسد به گوش

نجوای خادمان و مقیمان آستان

ای روح آسمانی تو دیده بان ما

هر مشکلی که هست گشودی گره از آن

صحن و سرای قدسی جنت نشان تو

شد آشنای جان و دل و دیده و روان

آن ساحت مبارک و آن آستان امن

بر مذهب است مرکز و دین را نگاهبان

گلدسته ها و گنبد مهر آشیان تو

بهرکبوتران حرم گشته سایبان

ای اعتبار و عزت این بوم وبر زتو

از مرقدت گرفته شرف خاک این مکان

چشم امید مردم این بوم و بر تویی

ای روشن از وجود تو چشم امیدمان

روشن ترین چشمه ی جوشان معرفت!

جاری است نام پاک و بلندت به هر زبان

در اهتزاز ، پرچم سبزت به کوی دل

در احترام ، عصمت پاکت به هر زمان

آوازه ی ضمانت مهرت به آهویی

معروف در نواحی و مشهور در جهان

هر جا که قلب غمزده دنبال چاره ای است

نور امید کوی ترا می دهد نشان

دست دلم به دامن مهرت، عنایتی،

تا دل صفا بگیرد و گیرد ز غم کران

بر جانبت سلام خداوند و قدسیان

بر ساحتت درود نبی و بهشتیان

"حامد" تو  هم ز رنج جهان گر مکدری

دل را که هر کجاست به کوی "رضا"رسان

در ادامه برنامه سایر شاعران حاضر در نشست اشعار و سروده های خود را در وصف امام رضا علیه السلام قرائت کردند.

ارسال نظر

    • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
    • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.
1 + 6 =