سه‌شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۴

به‌مناسبت شهادت پرچمدار مقاومت در منطقه و همزمان با سراسر کشور؛

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

برگزاری عصر شعر سراسری «راز نصرالله» در آذربایجان شرقی

به‌مناسبت شهادت پرچمدار مقاومت در منطقه، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان، عصر شعر «راز نصرالله» یکشنبه ۱۵ مهرماه همزمان با سراسر کشور در کتابخانه مرکزی تبریز برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه‌های عمومی آذربایجان شرقی، به‌مناسبت شهادت مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت در منطقه، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان و محکومیت جنایات رژیم صهیونستی در غزه و لبنان، عصر شعر سراسری «راز نصرالله» با حضور اسد بابایی، مدیرکل کتابخانه‌های عمومی استان؛ سرهنگ پاسدار اعلم شاهی، فرمانده حوزه ۵ بسیج کارمندی شهید کسایی تبریز؛ مرتضی طوسی، دبیر محافل ادبی استان آذربایجان‌شرقی؛ سیداحمد استوار، سیدحجت نقوی، محمدامین شیخ‌اسلام، ابراهیم قبله آرباطان، ابوالفضل حمامی، امیرحسین دوست‌زاده و جمعی از دیگر شاعران مطرح استان و اهالی فرهنگ و ادب، همزمان با سراسر کشور در سالن جلسات تالار نخجوانی کتابخانه مرکزی تبریز برگزار شد.

شاعران تبریزی، شعرهای خود را برای سید عزیز مقاومت و مردم مظلوم فلسطین قرائت کردند و در شعرهای خود، کلمات را هم‌رزم عملیات وعده صادق ۲ دانستند.

«چنان اندوهگینم از فراق حاج‌قاسم‌ها»/ مرتضی طوسی

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

گذشته قرن‌ها این خاک می‌بالد که ایرانم

هنوزم خویش را دلبسته‌ی این خاک می‌دانم

جهان یک سو و خاک پاک ایران نیز در سویی

جهان کفر مسلّم بود، من گفتم مسلمانم

به راه دین و آزادی و عزت، خون دل خوردم

اگر تاریخ گلگون است از خون جوانانم

من آن تبریز نستوهم که از اعصار می‌آیم

منم من جبهه‌ی مستحکم مشروطه خواهانم

به ناحق ریخت یک روزی اگر خون خیابانی

کنون تندیس اویم، جان بکف در هر خیابانم

به روی دار فریاد بلند یاحسینم‌ من

گلوی ثقةالاسلام و فریاد دلیرانم

جنوبم زخم دلواری، شمالم درد کوچک خان

یقین من خون تبریزم، اگر در فین کاشانم

صفای کرخه با خون شهیدان روشن است اینک

منم من خاک سوسنگرد، آری دشت میشانم

اگر ستارخانم بیرق عباس بر دوشم

اگر مشروطه‌چی هستم یقین پابند قرآنم

چنان اندوهگینم از فراق حاج قاسم‌ها

که بعد از غارت خاتم، من اندوه سلیمانم

اگر در راه دین و خاک دور از اقربا مردم

وطن غربت ندارد هرکجا باشم در ایرانم

اگر امر جهاد و اذن میدان از ولی باشد

اطاعت می‌کنم تا ریشه از صهیون بخشکانم

«خیبری نو بگشاییم از این قوم یهود»/ محمدامین شیخ‌اسلام

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

برسد محضر آن یوسف کنعانی ما

رقعه‌ی تازه‌ای از سینه طوفانی ما

شست باران همه کوچه خیابان‌ها را

نمی‌آیی؟ به فدایت دل بارانی ما

نمی آیی که به فریاد دل ما برسی؟

که به پایان برسد بی سر و سامانی ما

ما نشان و نسب از حضرت سلمان داریم

مهر مولاست همه رسم مسلمانی ما

عشق حیدر به دو عالم نفروشد این خاک

از علی هست رگ غیرت ایرانی ما

مرگ بستر؟ پسر شیعه؟ نشاید؛ باید

به شهادت برسد سید لبنانی ما

گفت از کرب و بلا می‌گذرد جاده قدس

رحمت الله علی پیر جمارانی ما

خیبری نو بگشاییم از این قوم یهود

بدهد رخصت اگر میر خراسانی ما

چارده قرن به یاد تو چه دل‌ها خون شد!

کاش نازل شوی ای رحمت یزدانی ما!

«لبیک یا سیدعلی، لبیک یا سیدحسن» / سیدحجت نقوی

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

فریادهای زخمی و پنهانی دور از وطن

آوازهای خسته و بشکسته ی در جان و تن

باران اشک ابرها گرداب درد بادها

امواج دریاهای در زنجیرخشم اهرمن

سوز نوای بلبلی دور از شمیم نسترن

بال و پر پروانه ای افسرده در دشت و دمن

اندوه چشم طفلکی گریان میان خشم و خون

محبوس در گرداب غم زندانی بیت الحزن

نخل شهید بی سری افتاده در دشت جنون

زیتون خشکیده ز دست آتش زاغ و زغن

تن های بی سر مانده در تاریخ خاکی که درآن

خفته هزاران سربدار بیدار بی غسل و کفن

رازی که سر بگشوده و اسرار عشقی جاودان

آید ز آوای دل پیر و جوان و مرد و زن

از شامگاهان تا سحر از نهردل تا بحر جان

از قدس تا شام بلا لبنان و ایران و یمن

فریاد می آید بگوش از حنجر خنجرستیز

لبیک یا سیدعلی، لبیک یا سید حسن

«وقتش رسید، پاسخمان داده می‌شود»/ سیداحمد استوار

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

وقتش رسید، پاسخمان داده می‌شود

انگورمان به وقت خودش باده می‌شود

در پاسخ تمام سگان پلید هار

دارد جواب در خورش آماده می‌شود

وقتی قرارمان، به نماندن، به رفتن است

صحرا و کوه و آب روان، جاده می‌شود

از بین صدهزار مدعی عشق واقعی

تنها یکی دلاور و دلداده می‌شود

آری همیشه رتبه و نام شهید عشق

تنها نصیب مردم آزاده می‌شود

سنگین ترین مصائب و درد و شکنجه‌ها

با یاد سیدالشهدا ساده می‌شود

«هنیا لک شهید نصرالله»/ امیرحسین دوست‌زاده

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

فکر کردند کشته‌اند تو را

تو ولی بیشتر شدی زنده

جامه، جز جامه‌ی شهادت نیست

بر تن پاک تو برازنده

برکت خون توست می‌دانم

دلم آرام شد کمی سید

بعد یک سال جای گریه نشست

بر لب کودکان‌مان خنده

 حرف ما، حرف و قولمان قول است

مرد میدان جنگ ما هستیم

دشمنان را جواب سازش نیست

چاره مشت است! مشت کوبنده 

وضع دنیا چنین نمی ماند

علمش بر زمین نمی ماند

ننتقم رهروان نصرالله

سنتصر رهبران آینده

جنگ در راه حق دو سر برد است

شهره ی عالمین خواهی شد

یا که خیبر ز جای خواهی کند

یا شهید حسین خواهی شد

لحظه ای که به آسمان رفتی...

چشم هایت چه دید نصرالله ؟

زنده بودی و زنده تر گشتی

هنیا لک...شهید نصرالله

دشمنت خواست تا تو را بکشد

در دل خاک ها جوانه شدی

سر زد از تو هزار نصرالله

قد کشیدی و جاودانه شدی

با همین قطره قطره ی خونت

معبر قدس را گشودی تو

یار دیرین حاج قاسم ما

تو چه کردی؟...مگر که بودی تو؟...

من عزادار سیدم آری !

می ستایم غم حماسی را

یا رب از من نگیر یک دم نیز

نعمت گریه‌ی سیاسی را

تا قیام قیامت است یقین

راه تو ماندگار نصرالله

پشت در های خیبر آماده ست

لشکری از هزار نصرالله

حاج قاسم کنار نصرالله

آه آن دم چه رجعتی بشود

صبح دیدار مهدی موعود

چه قیام و قیامتی بشود

نام تو جان گرفت و جاری شد

در دل شام و غزه و صنعا

می‌رسیم آه می‌رسیم به هم

وسط صحن مسجدالاقصی

با دلی خون و سینه‌ای مشتاق

وقت پرواز می‌شود کم کم

چشم‌هایت مبشّر فتح‌اند

قصه آغاز می‌شود کم کم

نغمه ی فتح می‌رسد بر گوش

آی دل‌های با خدا همراه

ای شهیدان قدس برخیزید

وقت خونخواهی است بسم الله

ذوالفقار علی به دستانش

یاری از راه دور می آید

آه سربازهای در قنداق

عطر صبح ظهور می آید

«روایت‌های فتحم، همچو کابوس شیاطینم»/ ابوالفضل حمامی

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

کی‌ام من؟ روی لب‌های دعاگویان چو آمینم

کی‌ام؟ تعبیری از آیات «والزیتون و التین»م

چونان سنگ رهای از فلاخن سوی دژخیمان

اگر از دست مظلومان بیفتم سخت و سنگینم

کسی از اسم شب می‌پرسد و آرام می‌گویم

که نزدیک است صبح از سوی خورشیدی که می‌بینم

شبیه ذکر بسم الله رحمن رحیمم من

روایت‌های فتحم، همچو کابوس شیاطینم

صدایم تا ابد در گوشتان تکثیر خواهد شد:

فلسطینم، فلسطینم، فلسطینم، فلسطینم

«ذوالفقار علوی سلسله‌جنبان شده است»/ ابراهیم قبله آرباطان

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

مرحبا بر «شرف» و «غیرت» ایرانی‌ها

«همدانی» و «سلیمانی» و «تهرانی‌ها»

سیلی محکم «سجّیلی» ما ثابت کرد

دیگر آماده ی جنگند سلیمانی‌ها

«رکبی» خورده و مستاصل میدان، صهیون

بعد از اینهاست از این دست «پریشانی‌ها»

ضرب و شصت علوی را نچشیدند هنوز

کِی «علی» آمده به «جنگ خیابانی»ها

آسمان تلاویو است که دیدن دارد

بگریزید از این هیمنه، عبرانی‌ها

تیشه بر ریشه ی تکفیر رسیده ست؛ هلا

که بیایند به خود، فرقه‌ی شیطانی‌ها

ذوالفقار علوی سلسله جنبان شده است

ولی این‌بار به دست عجمستانی‌ها

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

عصر شعر «راز نصرالله» در استان آذربایجان شرقی برگزار شد

ارسال نظر

    • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
    • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.
5 + 0 =