به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، ۲۹ مرداد ماه نشست ماهانه نقد کتاب کتابخانه پیروزی با محوریت رمان «خواب باران» اثر وجیهه سامانی با حضور نویسنده و سهیلا عبدالحسینی منتقد ادبی برگزار شد.
سهیلا عبدالحسینی نویسنده و منتقد در این جلسه با اشاره به نثر کتاب گفت: ما در این کتاب با نثری یکدست و روان سروکار داریم که بهخوبی خواننده را با خود همراه میکند. ضمن اینکه موضوع مطرح شده در رمان، به روز بودن و ملموس بودن اتفاقات و شخصیتهای اثر، از نقاط قوت کار است. با این حال معتقدم زاویهای که نویسنده برای ورود به مبحث شک و ایمان و پرداختن به معضل اجتماعی خودکشی به کار گرفته، انتخابی سخت و حساس است.
در ادامه وجیهه سامانی، نویسنده اثر با اشاره به اینکه پرداختن به معضلات اخلاقی اجتماعی جوانان یکی از دغدغههای اصلی او بوده است، گفت: سعی کردم در این رمان به موضوعاتی چون فقر فرهنگی، فقر اقتصادی، اعتیاد، خودکشی، عشق و ازدواج، بیایمانی و شک رو به رشد در بخشی از بدنه جامعه، بپردازم.
وی در ادامه و طرح پرسش حاضران درباره موضوعات مطرح شده در رمان، به تعدد و کثرت سلیقه و نگاه افراد به یک موضوع واحد به سختی های انتخاب شخصیتها و خط سیر داستان اشاره کرد و گفت: در میان فصلها، بهشخصه فصل آخر را بیشتر از فصلهای دیگر دوست داشتم و اصولاً آتش و گلستان را نوشتم تا به خلیل برسم.
همچنین در جواب یکی از حضار که از علت حضور عزیز خانم و پسرش بهعنوان ناجی و نقش پیامبرگونهشان و استفاده نکردن از مشاور و فرد متخصص سؤال کرده بود، افزود: داستاننویس وقایعنگار نیست و باید در خط سیر پیرنگ داستان از درام استفاده کند تا اثر بهاصطلاح دراماتیزه شود و قلابی برای کشش خواننده داشته باشد. برای ایجاد درام هم ما به تقابل و رویارویی شخصیتهای مختلف و متفاوت نیاز داریم تا درام شکل بگیرد.
در ادامه سهیلا عبدالحسینی ضمن جمعبندی نکات مطرحشده در جلسه، گفت: پیرنگ این رمان تا دو برابر قابلیت گسترش و اضافه شدن را داشت و نویسنده میتوانست به مباحث مختلفی ورود پیدا کند و بعضی صحنهها و حوادث را پرداخت بهتری کند.
او با اشاره به میزان رو به رشد خودکشی در میان جوانان گفت: ظرفیت افراد در مواجهه با مشکلات یکسان نیست. شخصی ممکن است باوجود صدها مشکل تاب بیاورد و فرد دیگری با چند مشکل از پا دربیاید. در اینجا عواملی که دستبهدست هم دادند تا کاراکتر اصلی را به سمت دست شستن از زندگی سوق بدهند، بهخوبی پرداختشده است.
همچنین در پاسخ یکی از حضار که به نمایشی بودن پایان اثر اشاره کردن بود، گفت: رمان با رئالیسم شروع میشود و به رمانتیسم میرسد. چراکه اصولاً در داستان باید از عنصر تخیل استفاده شود و ثبت حوادث روزمره به همان صورت کلیشه و تکراری که رخ میدهد، داستانی خلق نمیکند.