به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان هرمزگان، همزمان با پنجمین سالگرد شهادت سرار شهید قاسم سلیمانی، ویژه برنامه «عقیق عشق» با حضور فرشاد محمدی، مدیر کل کتابخانههای عمومی استان هرمزگان؛ سعید بیابانکی، شاعر برجسته ملی؛ مولا پرست، همرزم شهید سلیمانی و جمعی از شعرای مطرح استان و دوستداران شعر و ادب شامگاه چهارشنبه ۱۲ دی ماه در سالن همایش اداره کل کتابخانههای عمومی هرمزگان برگزار شد.
سعید بیابانکی میهمان ویژه برنامه و از شاعران برجسته ملی با گرامیداشت یاد و خاطره شهدا، به ویژه سردار شهید قاسم سلیمانی با تعریف خاطرهای سخن خود را آغاز نمود و اظهار داشت: من ۵ سال پیش که این اتفاق تلخ رخ داد، دبیر جشنواره فجر در اصفهان بودم و همان شب به همراه دوستان به محفل شعر خوانی دعوت شدیم که پس از اتمام برنامه و به محض رسیدن به هتل محل اقامت، پیامکهای ارسالی، خبر از حادثه تلخ شهادت سردار قاسم سلیمانی داشت که باورمان نمیشد. ولی کم کم دیدیم خبر جدی است و دو نفر از همراهان منقلب شدند و شروع به گریه کردند. از قضا یک دیوان حافظ دستم بود و به پیشنهاد یکی از دوستان و از آنجایی که ارادت خاصی به حافظ دارم تفالی زدم و این غزل آمد که:
سحرگه ره رویی در سرزمینی
همی گفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی
درون ها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی
اگر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی....
که عکس انگشت و انگشتر بعدا منتشر شد که برای ما بسیار عجیب بود.
وی در این برنامه عنوان کرد: شهدا از دیرباز تا امروز سرمایههای معنوی کشورمان هستند و ما وظیفه خودمان میدانیم یاد و خاطره این عزیزان را _به هر گونه که از دستمان بر میآید_ در قالب شعر و داستان تا برگزاری یادوارههای شهدا گرامی بداریم.
موسی مولاپرست از همرزمان شهید قاسم سلیمانی با اشاره به اینکه قطعا مکتب قاسم سلیمانی با زبان شعر و ادب بهتر معرفی خواهد شد، اذعان کرد: شجاعت و دشمن ستیزی حاج قاسم باعث شد تا فرمانده سپاه شرق شود و اکثر رزمندههای هرمزگانی که به گرد حاج قاسم جمع شدند، به عشق سردار دلها بودن حاج قاسم بود، زیرا ایشان در مهربانی و شجاعت نظیر نداشت.
وی در ادامه بیان داشت: قاسم سلیمانی چهل سال سختی و بیخوابی را تحمل کرد و تلاش او در برقراری امنیت جامعه اسلامی و معامله با خدا، باعث عزت او شد که هم اکنون محبوب همه دلها شده است.
در پایان مراسم سعید بیابانکی و جمعی از اعضای محفل ادبی صبا و انجمن شعر درخت به خوانش ابیاتی با مضمون شهادت سردار سلیمانی پرداختند که برای نمونه اشعاری در ذیل ذکر می شود:
دور تا دور حوض خانهی ما
پوکههای گلوله گل داده است
پوکههای گلوله را آری
پدر از آسمان فرستاده است
عید آن سال، حوض خانهی ما
گل نداد و گلوله باران شد
پدرم رفت و بعد هشت بهار
پوکههای گلوله گلدان شد
پدرم تکه تکه هر چه که داشت
رفت همراه با عصاهایش
سال پنجاه و هفت چشمانش
سال هفتاد و پنج پاهایش
پدرم کنج جانماز خودش
بی نیاز از تمام خواهش ها
سندی بود و بایگانی شد
کنج بنیاد حفظ ارزشها
روی این تخت رنگ و رو رفته
پدرم کوه بردباری بود
پدر مرد من به تنهایی
ادبیات پایداری بود....
سعید بیابانکی
اگرچه باید از خوابی که با من بود برخیزم
دلم راضی نشد از روبرویت زود برخیزم
کنارت تا ابد هستم مرا آتش بزن شاید
مگر از پیش چشمانت سراپا دود برخیزم
چنان غرق عبادت میشوم باتو که ممکن نیست
به آسانی شبی از خلوت معبود برخیزم
مرا یک وعده کافی بود تا یک عمر بنشینم
و روز آخرینم، لحظهی موعود برخیزم
من ابراهیم ام اما بیگمان دیگر نمیخواهم
کنارم باشی و از آتش نمرود برخیزم
همیشه با منی، هر لحظه اما سخت میترسم
که صبحی بی تو با چشمان خواب آلود برخیزم
ابراهیم ضعیفی (رهگذر) - شاعر غزلهای ناب
ارسال نظر