پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۲

معاون برنامه ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد در نشست بین المللی «کتاب، سفیر بی مرز»؛

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

نشست بین المللی «کتاب، سفیر بی مرز»

سید باقر میرعبداللهی، معاون برنامه ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد در نشست بین المللی «کتاب، سفیر بی مرز»، کتاب را یکی از ابزارهای مواجهه شناختی با جهانی ‌شدنِ فرهنگی دانست و اظهار داشت: کتاب، به عنوان سفیر بی‌مرز، می‌تواند و باید، تفاوت‌های کاذب را از میان بردارد و نسبتی بین‌الاذهانی و مبتنی بر فهم و احترام متقابل ایجاد کند.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، نشست بین‌المللی «کتاب، سفیر بی مرز» (Books: Borderless Ambassadors) با حضور سید باقر میرعبداللهی، معاون برنامه‌ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد؛  احمد ضیاء رفعت، شاعر و استاد دانشگاه کابل؛ علی صادق‌زاده وایقان، نویسنده و پژوهشگر در حوزه اسناد تاریخی و نسخ خطی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران؛ نادر کریمیان سردشتی، رئیس هیات مدیره انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی؛ احسان‌الله شکراللهی، مدیر انتشارات کتابخانه مجلس؛  برگزار شد.

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

میرعبداللهی در ابتدا با اشاره به موضوع جهانی شدن فرهنگ و مسئولیت تشکل هایی همچون «اکو» در این فرایند، اظهار داشت: اگرچه «اکو» در آغاز کار به عنوان یک سازمان اقتصادی منطقه‌ای مطرح بوده است، اما به نظر می‌رسد ظهور چنین تشکل‌هایی، به‌درستی، نوعی واکنش منطقه‌ای به فرایند «جهانی‌شدن فرهنگ» نیز هست؛ چنان‌که افزایش اعضای آن از سه به ده عضو در حال حاضر نیز گواه این مدعاست. از منظر ایرانِ فرهنگی، جهانی‌شدن برای «ما» کنش ـ واکنش متقابل اقتصادی در ارتباط با جنبه‌های فرهنگی و اجتماعیِ بومی است. این بُعدِ جهانی‌شدن، بی‌تردید، بر سیاست و اقتصاد مقدم است؛ چراکه فرهنگ جهانی، خواسته یا ناخواسته، بر هویت‌های ملّی و محلی تأثیرها گذاشته و می‌گذارد. در اهداف اکو نیز به این ارتباط توجه شده است؛ آن‌جا که از موضوعاتی مانند «تهیه برنامه مشترک برای توسعه منابع انسانی»، «همکاری منطقه‌ای برای ... تقویت پیوندهای تاریخی و فرهنگی» و «تحقق همکاری‌ها و تبادل در زمینه‌های آموزشی، علمی، فنی و فرهنگی» سخن گفته شده است.

معاون برنامه ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد در ادامه به موضوع «از کتابخانه های عمومی تا توسعه پایدار» پرداخت و گفت: روشن است که «کتابخانه عمومی» در این‌جا می‌تواند نمود بارز حضور فرهنگ در حوزه عمومی باشد. توسعه پایدار یک معنای تاریخی دارد که به شرایط زیست پس از انقلاب صنعتی و نتایج مخرّب زیست‌محیطی و اجتماعیِ ناشی از توسعه یک‌جانبه اقتصادی مربوط است که برای حل مشکل، پیشنهاد «توسعه متوازن» را ارائه می‌دهد. من فعلاً به این مفهوم از توسعه پایدار نمی‌پردازم، اما شما را به این نکته توجه می‌دهم که آن‌چه جامعه جهانی در توسعه پایدار به دنبال آن است واجد نوعی معنای حقوق بشری است که مبنای آن توجه به همبستگی اجتماعی و فرصت‌های برابر بوده و معتقد است نهادی مانند کتابخانه یک عامل کلیدی برای رسیدن مردم به جهان بهتر است. این ایده، بسیار والا، عمیقاً انسانی و شریف است، اما نکته این است که این تفکر، عمدتاً، در بستر یک چشم‌انداز و استراتژی جهانی تعریف می‌شود، در حالی که اگر قبول کنیم توسعه پایدار هر کشور، توسعه پایدار همان کشور است و اگر بپذیریم که دو مفهوم «مردم» و «سرزمین» عوامل مهم توسعه هستند و ما در دنیا با «مردم‌ها» و «سرزمین‌ها» مواجه هستیم، در این صورت باید به این پرسش بیندیشیم که چگونه و با چه کیفیتی می‌توانیم از استانداردی جهانی و مورد توافقِ همه بینش‌ها در باب توسعه پایدار سخن بگوییم.

وی ادامه داد: پاسخ تشکل‌های همگرای جهانی این است که اگر بخواهیم ایده‌هایمان اجرایی شود، نباید موضوعات را این‌قدر پیچیده کنیم و توسعه پایدار - چه معنای تاریخی داشته باشد و چه معنای فرهنگی و مربوط به نقش مثلاً کتابخانه در آن - در هر حال باید شامل مجموعه‌ای از قوانین کلی باشد.

میرعبداللهی اضافه کرد: می‌دانیم که  سازمان ملل متحد، در فراخوانی جهانی، اهداف توسعه پایدار را در هفده محور ارائه کرده‌ است. در این فراخوان، «برنامه حمایت بین‌المللی» شامل هفده راهبرد است: «پایان‌دادن به فقر»، «پایان‌دادن به گرسنگی»، «زندگی سالم و ارتقای رفاه»، «آموزش باکیفیت»، «برابری جنسیتی»، «در دسترس‌بودن بهداشت و آب سالم»، «دسترسی به انرژی پاک و به‌صرفه»، «رشد اقتصادی پایدار و داشتن شغل شایسته»، «صنعت و ارتقای زیرساختی»، «کاهش نابرابری»، «شهرها و جوامع پایدار»، «الگوی تولید و مصرف پایدار»، «مبارزه با تغییرات اقلیمی»، «استفاده پایدار از اقیانوس‌ها و دریاها»، «ارتقای زیست‌بوم و جلوگیری از نابودی تنوع زیستی»، «جامعه‌ پایدار و صلح‌آمیز» و «احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار».

معاون برنامه ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد تصریح کرد: ایده توسعه پایدارِ، هر یک از این هفده قاعده را به قواعد کوچک‌تری تقسیم می‌کند؛ مثلاً در توضیح روش‌های اجراییِ هدف دوم، یعنی «پایان‌دادن به گرسنگی از راه توسعه کشاورزی پایدار»، به تفاوت مردم و سرزمین‌ها توجه و به تقویت ظرفیت‌های سازگاری با تغییر اقلیم، شرایط بد آب و هوایی، خشکسالی و سیل اشاره کرده‌ است. سازمان‌های جهانی معتقدند که به تفاوت‌های اکولوژیک هر کشور توجه کرده‌اند و خود این تفاوت نیز می‌تواند به عنوان یک قاعده کلی در نظر گرفته شود.

وی بر ضرورت توجه به تفاوت‌های بنیادی در موقعیت‌های بشری، تأکید کرد و گفت: موضوع توسعه پایدار، انسان و نه صرفاً زیست‌بوم یا اقتصاد و سیاست است. جهان‌بینی‌ و اساساً «شیوه بودن انسان‌ها» با یکدیگر متفاوت است؛ مثلاً انسان ایرانی با انسان غربی. توجه به این موضوع، پیشنهاد یک استاندارد جهانی را سخت و البته نه غیرممکن، می‌کند. منظر، بسیار مهم است؛ مثلاً در مثال کشاورزی، این‌که ما ارزش واقعی محصولات کشاورزی را به عنوان یک کالای زیست‌محیطی در نظر بگیریم یا یک کالای اقتصادی، ‌تفاوت زیادی در موضوع ایجاد می‌کند؛ بنابراین، دستیابی به اهداف توسعه پایدار، فراتر از سیاست و اقتصاد و محیط ‌زیست است. منظورم درست یا نادرست بودن استانداردها از نظر علمی نیست. پذیرفتن یا نپذیرفتن آنها بر اساس شرایط و دیدگاه‌های متفاوت و گاه متضاد هم مطرح است. پرسش این است که با وجود تفاوت در نیازها و منابع و دیدگاه ذی‌نفعان، دقیقاً چگونه می‌توان از این استانداردها به‌طور مشترک استفاده کرد.

میرعبداللهی اظهار داشت: برنامه پیشنهادی توسعه پایدار را، به حکم این‌که دستاوردی بشری است، می‌توان نقد کرد و از حد و اندازه ضرورت آن پرسید. درست است که همه جزئیات برنامه‌هایی از این قبیل، مستند به کنوانسیون‌های حقوق بشریِ سازمان ملل متحد است که البته جنبه جهانی آن برای همه ما معلوم است، اما در مقام اجرا و عمل، کافی نیست که بگوییم چشم‌انداز ما جهانی است و این‌که برنامه‌ها از نظر موقعیت‌های حقوق بشری یکسان هستند؛ چراکه توسعه پایدار صرفاً اقتصادی، سیاسی و زیست‌محیطی نیست.

وی تأکید کرد: برای مواجهه شناختی با جهانی ‌شدنِ فرهنگی، به جای نفی کلی آن، باید همزمان، آن را موضوع تفکر خود قرار دهیم و بنیان‌های فکری ـ فرهنگی خود را، همدلانه، بازتعریف و تقویت کنیم و آن را فرایندی شکل‌پذیر بدانیم. یکی از ابزارهای چنین مواجهه‌ای، کتاب است. کتاب، به عنوان متن آگاهی‌بخش، فقط منتقل‌کننده  احساسات و افکار نیست. چنین رابطه‌ای، محدود و صرفاً خارجی است و ربط وثیقی به حقیقت وجودی انسان ندارد. کتاب، به عنوان سفیر بی‌مرز، می‌تواند و باید، تفاوت‌های کاذب را از میان بردارد و نسبتی بین‌الاذهانی و مبتنی بر فهم و احترام متقابل ایجاد کند؛ نسبتی که برخی فیلسوفان معاصر از آن به «ارتباط با دیگری» و «ظهور اگزیستانس آدمی» تعبیر کرده‌اند. کتاب، در این معنا، نه فقط مجموعه‌ای از واژگان و مفاهیم، بلکه، چنان‌که عبدالرحمن جامی، شاعر و فیلسوف ایرانی در قرن نهم هجری گفته است، به‌راستی «فروغ صبح دانایی» است.

رونمایی از ۱۰ اثر نویسندگان منطقه اکو و اجرای نقالی کودکان عضو بنیاد فردوسی پایان‌بخش این مراسم بود.

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد

کتاب به عنوان سفیر بی مرز، می تواند و باید تفاوت های کاذب را از میان بردارد