رهبر معظّم انقلاب اسلامی درباره شهید میرزا کوچک جنگلی میفرماید:
«[میرزا کوچک خان] یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی را در رشت و در همان محدوده خاصّ خودش - گیلان - بهوجود آورد.»
مرحوم امیرحسین فردی بعد از مطالعه کتاب «سردار جنگل» اثر ابراهیم فخرایی که از نزدیکان میرزا بود به سرنوشت این قهرمان ملّی علاقهمند شد و با گسترش مطالعاتش در این زمینه اثر ارزشمند «کوچک جنگلی» را در خصوص زندگی و مبارزات سردار جنگل پدید آورد.
«کوچک جنگلی» که هشتاد سال پس از نهضت جنگل منتشر شد، روایتی نزدیک به واقع از قیام جنگل را با خلق و آفرینش استادانة شخصیتهای داستانی، نقل کرده است. نویسندة توانا با این روش بر جذابیت و خواندنیتر شدن این اثر تاریخی افزوده است.
این رمان نوجوانانه از بازگشت میرزا به گیلان پس از سالها تبعید و دیدار با دوستانش آغاز میشود و در ادامه، زندگی و مبارزات این مرد بزرگ را در سیوپنج فصل روایت میکند.
در سه فصل ابتدایی، حوادث تاریخی، مستندوار بیان میشود و از فصل چهارم پای شخصیتهای دیگری به متن باز شده و مخاطب در ادامه با روایت تاریخی جذّابتری مواجه میشود.
در فرازی از کتاب میخوانیم:
میرزا آهسته گفت: «دکتر حشمت، تو دوست با وفایی برای من بودی و هستی. نمیدانم چه چیزی باعث شده است که تصمیم بگیری برگردی و طبابت کنی. تو خوب میدانی که آنچه مردم ما را از پای در میآورد بیماری جسمی نیست، بلکه بیماری روحی است. مردمی که استقلال و آزادی نداشته باشند، از نظر روحی و انسانیت دچار بدترین بیماری هستند. هیچ مرضی به پای این یکی نمیرسد. دکتر، من دوست دارم تو طبیب آزادی و حرّیت هموطنانمان باشی، نه...»