به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، روزنامه صبح نو در شماره ۵۱۳ روز شنبه ۳۰ تیرماه ۱۳۹۷ در مطلبی مفصل، به جنبههای مختلف «مدرسه جهادی خواندن» پرداخته است. در ادامه گفت و گوهای منتشر شده در این شماره را می خوانید.
مجید استیری (داستان نویس) :
فراهم شدن عدالت فرهنگی و لزوم کشف استعداد
فکر میکنم این مسأله دو جنبه کلی دارد که یک حرکتی است در جنبه حداقلی برای گسترش عدالت آموزشی و فرهنگی برای این بچهها فراهم میشود که در تهران در مدارس نخبگی این دروس ارائه میشود که بچههای برخوردار تهران در کنار دیگر امکانات برخورداری فرهنگی هم دارد که ما در اینجا دربحث عدالت فرهنگی کمی فعالیت کنیم ولو اینکه بچهها این فعالیتها را ادامه ندهند. در کنار این بحث کشف استعداد هم هست که بحث جدی هست که واکنشها و برخوردها نشان میدهد که در میان این بچههای محروم استعدادهای درخشانی پیدا میشود که قلم و نگاه خیلی خوبی دارند باید برایشان فرصتی اختصاصی داده شود تا رشد کنند که انشاءالله از میان این افراد چهرههای ادبی در آینده ظهور کنند اگر سرمایهگذاریها در این مناطق ادامه پیدا کند. خیلی لازم است که از این فرصت استفاده کنیم برای ایجاد اعتماد به نفس در میان بچهها چرا که عمری این بچهها با نگاه محرومیت مواجه بودند و امروز باورش برایشان سخت است که تجریباتی که در بشاگرد دارند میتواند ارزش داستانی داشته باشد. من در هر دو دوره تمرکزم بر این بود که بچهها القا کنم تجربه شما در بستر محرومیت ارزش بالایی دارد و نمونههای داخلی و خارجی هم برایشان مثال زدم.
سیدحسین موسوی نیا (داستان نویس) :
شگفت زده از استعدادها هستم
برای دومین تجربه در بشاگرد باز هم شگفتزده شدم و هیجانانگیز بود دیدن این بچهها و مواجهه آنها با چیزهایی که حس میکنند رسیدن به آن دور و دست نیافتنی است. در دوره قبل فکر میکردم بهترین شاگردان منطقه در کلاس حضور دارند امابرایم جالب بود که در دوره جدید یا یک گروه جدید مواجه شدم که همان خصلتهای گروه قبلی اعم از باورمند و عزتنفس بالا را داشتند که خیلی ارزشمند است. من خیلی جاهای دیگر کلاس رفتم و بچههای در این سن و سال علایقشان خیلی غیرواقعی است اما اینها کاملاً با این که از فضای شهری دور هستند احساس مسوولیت دارند و پیگیر همه مسائل کشور هستند و برایشان مهم است. اما در فضای ادبیات داستان کافی است این استعدادها با کمی کمک رشد کند. یکی دو نفر از بچههای اینجا کمی گل کنند اعتماد به نفس شدن در بچه دیده شود کار تمام است. نخستین نفرات که از بشاگرد به دانشگاه رفتند راه دانشگاه در منطقه هموار شد و الان این مسأله در اینجا خیلی عادی شده است. به نظرم در هنر هم همین طور است و با کمترین مسأله اعم از چاپ داستان در مجلات باعث میشود که هویت هنری پیدا کنند و مسیر پیشرفت برایشان هموار میشود. امیداورم این گاهی آمدن دوستان شاعر و نویسنده بتواند کمی به این بچهها بکند.
علی دانشور(نقاش) :
به دنبال خودباوری در بچهها بودم
اصلاً فکر نمیکردم فضا این قدر خوب و هیجان انگیز باشد. من در کلاسی قرار گرفتم که انواع بچه از ابتدایی تا پیش دانشگاهی حضور داشتند. با این که کلاس من نقاشی بود اما خیلی به نقاشی کاری نداشتم و بیشتر میخواستم بچهها خودشان را پیدا و باور کنند. در این مسیر هم انصافاً خیلی جلوتر از بچههای شهری بودند و آن سختی کار را اینجا نداشتم. کارهای خوبی از آنها گرفتم در این کلاسها و این خیلی لذت خاصی به من داد. اینجا بکر است و زیبایی بزک شده را ندارد. از میان این بچهها اگر امکان کار مداوم را داشته باشند، ۱۵ نفر هستند که استعداد خوبی دارند به حدی که به آنها برای تصویرگری داستانها سفارش داد. یعنی در همین ۵ جلسه میتوانند کار خوبی را ارائه دهند که همین هم باعث درآمدزایی برای آنها میشود. ما در موضوعاتی که مشخص میکردیم ابتدا با آنها صحبت میکردیم. سعی میکردم ذهنیت خودشان را داشته باشند که این مسأله باعث شد بچهها جرأت جسارت و خلاقیت داشته باشند. نتیجه این شد که وقتی گفتم درخت بکشند، درختهایی کشیدند که مثلاً روی شاخههای آن کتاب یا شیرآب یا قلب بود که اینها نگاه تصویری ناب بود. ما سعی میکنیم حتی از راه مکاتبهای هم این راه را ادامه دهیم تا فعالیتهای ما ابتر نماند و قطعاً نقاشی بچههای بشاگرد در شمارههای آینده کیهان بچهها منتشر خواهد شد.