به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، زینب خشنود، مسئول کتابخانه شهید داریوش رضایی نژاد روستای پشت قلعه شهرستان آبدانان استان ایلام، یکی از کتابدارانی است که با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی کتابخانه روستا، اینبار کتاب و کتابخوانی را میهمان خانه های اهالی روستای پشت قلعه کرد.
زینب خشنود در معرفی روستای پشت قلعه گفت: پشت قلعه، از روستاهای هدف گردشگری استان ایلام از توابع بخش مرکزی شهرستان آبدانان است. اهالی این روستا عموما تحصیل کرده هستند و در میان آنان شاعران و نویسندگان برجسته ای وجود دارد. روستا دارای مهد کودک، مدرسه ابتدایی و راهنمایی، مسجد و حسینیه است و کتابخانه در این منطقه پایگاهی فرهنگی محسوب می شود. در جوار روستای پشت قلعه، روستای جابرانصار قرار گرفته که فاقد کتابخانه است و جمعیت این دو روستا در مجموع حدود ۳ هزار نفر است.
خشنود با اشاره به تاریخ و پیشینه تأسیس کتابخانه در روستا، گفت: من در این روستا بزرگ شده ام و کمبودها را به خوبی می دانم؛ اینجا در محیط روستا کودکان و نوجوانان از امکانات فرهنگی برخوردار نیستند و جز مدرسه جایی برای رفتن ندارند؛ کودکی من نیز اینگونه گذشت؛ به همین دلیل همیشه به دنبال راهی برای خدمت به مردم روستا و فراهم کردن تسهیلات و امکانات فرهنگی بوده ام، تا کودکان نسل های بعد در شرایط بهتری رشد کنند؛ به اعتقاد من مهم نیست که تنها یک فرد از ساکنان روستا و یا نیمی از آن ها کودک باشند؛ وجود حتی یک کودک، دلیلی کافی برای ایجاد امکانات فرهنگی و کتابخانه ای است. با این دیدگاه، در سال ۱۳۹۳ که من دهیار بودم، از طریق رایزنی با شورای روستا، متوجه شدیم به لحاظ جمعیتی قابلیت ایجاد کتابخانه در روستا فراهم شده است. بنابراین پیگیری های لازم انجام شد و با کمک رئیس شهرستان و بخشدار، تجهیزات خریدیم و کتابخانه در سال ۱۳۹۳ راه اندازی شد. با توجه به نبود نیروی انسانی برای بهره برداری از کتابخانه، اداره آن را دو سال خودم بر عهده گرفتم و اینگونه بود که به تدریج ارتباط اهالی روستا با کتابخانه قوت گرفت.
وی ادامه داد: سال ۱۳۹۵، پیشنهاد اداره کتابخانه به طور مداوم به من ارائه شد و از آنجا که همزمان با پایان دوره دهیاری بود، انتخاب کردم که کتابدار باشم. حالا کتابخانه ما حدود ۶۰۰ عضو دارد که بیشترین اعضای آن خانم های خانه دار و دانش آموزان هستند.
خشنود با اشاره به شیوع کرونا و تعطیلی کتابخانه روستا، گفت: با تعطیلی کتابخانه بین اعضا و تنها پایگاه فرهنگی روستا، فاصله افتاد. برای کم کردن فاصله ها اعضای کتابخانه و اهالی کتابخوان روستا را در یکی از پیام رسان ها دور هم جمع کردم؛ کتاب معرفی می کردم؛ برای کوچک ترها قصه می گفتم؛ ساخت کاردستی را آموزش می دادم و از آن ها هم می خواستم کتابی که در خانه دارند را معرفی کنند یا قصه ای بگویند و آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارند. این فعالیت های مجازی، اشتیاق کتابخوانان روستا را به کتاب بیشتر می کرد و آن ها مدام پیگیر زمان بازگشایی کتابخانه بودند تا کتاب هایی جدید امانت بگیرند. این اشتیاق مرا بر آن داشت که خواسته آن ها را محقق کنم، این شد که کتاب های مورد نیاز آن ها را به منزلشان می رساندم. البته این کار تنها به دوره شیوع کرونا محدود نمی شود؛ پیش از این نیز با همراهی همسرم و موتورش، با کودکان و نوجوانان ساکن روستای مجاور و یا آن ها که در محلی دور از کتابخانه زندگی می کنند، قرار می گذاشتم و برایشان کتاب می بردم.
وی اضافه کرد: تعطیلی کتابخانه، ارتباط مرا با مخاطبان بالقوه کتابخانه بیشتر کرد. پاییز امسال، وقتی یکی از بازنشستگان فرهنگی روستا تصمیم گرفت که باقی عمر را به شیوه عشایر زندگی کند، من به این فکر افتادم که حتما در این سبک جدید از زندگی پیش رو، به کتاب هم نیاز خواهد داشت؛ این بود که از طریق تعامل با ایشان، ارتباط من با جامعه عشایر آغاز شد. حالا برای آن ها هم کتاب می برم و سعی می کنم روزهایشان را قدری شیرین تر کنم؛ معرفی کتاب و به اشتراک گذاشتن برنامه شب یلدا هم قدمی از سوی آن ها بوده و برای من دلگرمی است و اشتیاقم را برای ادامه کار بیشتر و بیشتر می کند.
ارسال نظر