به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی زنجان، همزمان با گرامیداشت روز ادبیات کودک و نوجوان، آیین اختتامیه مسابقه مشاعره به همراه افتتاحیه محفل ادبی شکوفا به میزبانی محفل ادبی استاد رضا روزبه اداره کل کتابخانه های عمومی زنجان و با حضور امیرعلی نیکبخش، مدیرکل کتابخانه های عمومی زنجان؛ ایرج صادقی، معاون امور کتابخانه ها و همکاری ها؛ لیلا مرتضی پور، مدیر واحد ادبیات اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس؛ بهروز حیدری، کارشناس فرهنگی اداره کل؛ حسن پاکزاد، دبیر محفل ادبی استاد رضا روزبه و جمعی از شاعران و نویسندگان روز شنبه ۱۹ تیرماه ساعت ۱۷ در سالن اجتماعات کتابخانه عمومی سیدافضل موسوی زنجان برگزار شد.
در ابتدای نشست، هانیه محمدی به شاهنامه خوانی از داستان رستم و گردآفرید پرداخت.
در ادامه علی مرادخانی، به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودکان و نوجوانان به شعرخوانی پرداخت:
بباران برگ هایت را، که من هم یک خیابانم
طلوع صبح بازار و غروب سبزه میدانم
برای دیدنت پاییز از این کوچه به آن کوچه
شب بلوار بالا و هوای سرد زنجانم
درخت سرخ پوش من، میان این همه رویا
نمیبینم تورا دیگر پر از رگبار و بارانم
خیابان غرق باران و نفس آکنده از آذر
نمیدانم ولی شاید که خشکیده است شریانم
تو روزی باز میگردی از آن راهی که پر بستی
و نزدیکی به من اما، کمی مانده به پایانم
مرا میبینی اما غم دلم را خط خطی کرده
هنوزم عاشقتم هستم، شب سرخ زمستانم
زینب نوروزی، به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودک و نوجوان به داستان خوانی با موضوع مادر شهید پرداخت.
همچنین هانیه عباسی، به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودکان و نوجوانان به دکلمه خوانی از اشعار حسین منزوی پرداخت:
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کُنده ما یادگاری تازه خواهد یافت
دهانت جوجههایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجه تو اعتباری تازه خواهد یافت
بدین سان که من و تو از تفاهم عشق میسازیم
از این پس عشقورزی هم، قراری تازه خواهد یافت
من و تو عشق را گستردهتر خواهیم کرد، آری
که نوع عاشقان از ما تباری تازه خواهد یافت
تو خوب مطلقی، من خوبها را با تو میسنجم
بدین سان بعد از این خوبی، عیاری تازه خواهد یافت
جهان پیر ـ این دلگیر هم، با تو، کنار تو
به چشم خستهام، نقش و نگاری تازه خواهد یافت
مائده شجاعی، به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودکان و نوجوانان به شعرخوانی پرداخت:
وقتی آقا رد میشد/از میون کوچمون
غنچه ها میخندیدن/تو باغچه ی خونمون
بچه ها شاد و خوشحال/دور و برش می گشتن
حتی فرشته ها هم/دور سرش می گشتن
یه سال توی شهر ما/هیچ بارونی نبارید
از آسمون رو زمین/خشکی و غم میبارید
آقا برای بارون/نماز خوند و دعا کرد
همراه مردم شهر/خدا جونو صدا کرد
یهو توی آسمون/ابر بزرگی اومد
روی سر شهرمون/بارون بود که می اومد
اون آقای مهربون/ضامن آهو ها بود
آره درست فهمیدی/اون امامِ رضا بود
*****
به شاهدخت سه ساله خاک نشین:
یه آسمون ستاره/برات هدیه آوردم
بابا بگو تو دیدی؟ /حسابی غصه خوردم
خیلی دلم گرفتش/وقتی عمو نیومد
از عمه میپرسیدم/داداشی کو؟ نیومد؟
آخه بابا میدونی/یک کمی خسته بودم
وقتی علی رو زدن/چشمامو بسته بودم
یادته که میگفتی/چشام مثل ستارن؟
حالا ولی هیچکدوم/دیگه نایی ندارن
بابا میخوام بخوابم/چشمامو هم میبندم
بابا بهت قول میدم/از این به بعد بخندم
سیده حدیثه هاشمی، از استان گیلان به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودکان و نوجوانان به شعرخوانی پرداخت:
«بال کاغذی»
چند وقت می شود/حرف تازهای نگفتهام به هیچ کس
واژه واژه، خط به خط/ منتظر نشستهام
کنج یک قفس/چند وقت می شود
نیامدی به خانهام/من همان رفیق روزهای دور
در کتابخانهام/باز هم به دیدنم بیا
که با نگاه تو /غرق خنده میشوم
با دو بال کاغذی/ پرنده میشوم
«عروسی عنکبوت»
آقای عنکبوت/از کلهی سحر
میبافت در سکوت/با دقت و هنر
هی تار روی پود/هی پود روی تار
توری ظریف بافت/با سعی و پشتکار
امشب عروسی است/روی درخت توت
داماد میشود/آقای عنکبوت
مهتاب سرزده/از آسمان صاف
زیبا شده عروس/با تور دستباف
جواد پیشنماز، به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودکان و نوجوانان به شعرخوانی پرداخت:
«زیر پای بچه ها»
گاه در چمن/گاه دست کودکی
گاه در زمین خاکیام/گاه سمت آسمان، نشانه می روم، ستاره می شوم
گاه می خورم به شیشهای/بعدهم
به دست پیرمردِ کوچه پاره می شوم...
زندگی به بچه های کوچه روی خوش نشان نمی دهد
بچههای کوچه توپشان پر است...
بچه های چند کوچه آنطرفترش ولی، توپ هم تکانشان نمی دهد...
از تمام این جهان
راضیام به این که خندهای به روی لب بیاورم
راضیام به این که خندهای به روی لب بیاورم
راضیام به این که روزهای کودکی شرور را به شب بیاورم
سهم من/از تمام زندگی
این شده که توپ باشم و زیر پای بچه ها زندگی کنم.
نوا مصطفوی، به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودکان و نوجوانان به شعرخوانی از سعدی پرداخت:
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
در سرای نشاید بر آشنایان بست
در قفس طلبد هر کجا گرفتاریست
من از کمند تو تا زندهام نخواهم جست
غلام دولت آنم که پای بند یکیست
به جانبی متعلق شد از هزار برست
مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت
اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست
نماز شام قیامت به هوش بازآید
کسی که خورده بود می ز بامداد الست
نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول
معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست
اگر تو سرو خرامان ز پای ننشینی
چه فتنهها که بخیزد میان اهل نشست
برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
حذر کنید ز باران دیده سعدی
که قطره سیل شود چون به یک دگر پیوست
خوش است نام تو بردن ولی دریغ بود
در این سخن که بخواهند برد دست به دست
آسیه انصاری، به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودکان و نوجوانان به شعرخوانی پرداخت:
امشب یک بادِ خوشحال/ پـــیـچیده درکـــوچه ها
دارد زمــــین می ریــزد/از درخت، آلــــوچه ها
در کــــوچه درخیابان/این سـو آن سـو می کند
بَرگــــهای زمین را/دارد جارو می کند
گاهی تکان می دهد/توپی که در حیاط است
حالا دیگرفهمیــــدم/چرا او با نشاط است
او سَر خوش استُ دارد/نغــــمه سازی می کند
با توپِ کوچک مــــن/بــــاد بازی می کند
در پایان، برنامه مشاعره بین شاعران و نویسندگان برگزار شد.
تقدیر از شاعران و نویسندگان، بخش پایانی افتتاحیه محفل ادبی شکوفا بود.
ارسال نظر