چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۹

به میزبانی محفل ادبی ترمه کتابخانه های عمومی شهرستان زنجان؛

نشست «در سوگ عاشورا» در زنجان برگزار شد

نشست «در سوگ عاشورا» در زنجان برگزار شد

به مناسبت ماه محرم، نشست «در سوگ عاشورا» با حضور جمعی از شاعران و نویسندگان به صورت مجازی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی زنجان، به مناسبت ماه محرم، نشست «در سوگ عاشورا» با شعرخوانی و روایتگری عاشورا به میزبانی محفل ادبی ترمه کتابخانه های عمومی شهرستان زنجان و با حضور قاسم موحدیان، رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان زنجان؛ حسن پاکزاد، دبیر محفل ادبی روزبه؛ ژاله افشاری مقدم، دبیر محفل ادبی ترمه شهرستان زنجان و جمعی از شاعران در سالن اجتماعات کتابخانه عمومی سیدافضل موسوی زنجان در بستر اسکای روم برگزار شد.

امیر سلیمانی در این نشست به مناسبت ماه محرم به شعرخوانی پرداخت:

روضه می خوانند ما هستیم جبرائیل هم

در پی نام تو باید رفت با تعجیل هم

در عزایت هر که آمد ناله ای سر داد و رفت

حزن دارد هر نوای صور اسرافیل هم

گفت لا یوم کیومک هر ستون عرش حق

وا حسینا گفت وقت رفتنش هابیل هم

رتل القرآن ترتیلا، بخوان کهف الرقیم

از لبت جاریست روی نیزه ها ترتیل هم

خطبه های خواهرت چون ذوالفقاری دیگر است

در مصاف دشمن آورده است او، سجّیل هم

رفته ای بالای نی، تفسیر تورات و زبور

صاحب قرآن تو هستی وارث انجیل هم

خون پاکت را دو شاهد بوده از روز ازل

رأس یحیای نبی و حلق اسماعیل هم

جهان کران به کران کربلاست بسم الله

که زیر پرچم او کس نمی شود گمراه

بر آستانه او صف کشیده خیل شهید

محبتش چو نخیل است و دست ما کوتاه

تمام ارض و سما را گرفته نور حسین

مزار و مرقد او «فی قلوب من والاه»

شکست عهد جماعت، ولی عقب ننشست

از این رساتر و روشن بگو کجاست گواه

چه بود پرسش هل من معین خون خدا

نداده پاسخ ما را لهوف غیر از آه

قسم به اشک که سرمایه ام محبت اوست

قسم به عشق مرا روضه های اوست پناه

به گوش می رسد آوای الرحیل حسین

بیا که مقصد ما کربلاست بسم الله

امیر رسولی در این نشست به مناسبت ماه محرم به شعرخوانی پرداخت:

گرفته روی دست آن‌گونه یار آخرینش را

پیمبر گوئیا آیات قرآن مبینش را

به یاد آوردشان روز غدیر و دست هایی را

همان روزی که دنیا دید امیرالمؤمنینش را

چنان کورند و از آن دست کَر، طرفی نمی‌بندد

پیمبر آورد همراه اگر روح الامینش را

صدای گریه‌ای پیچید در آفاق گهواره

جواب گرم " هَل مِن ناصِر " و " هَل مِن مُعین " اش را

به دستِ حرمله، تیر و عطش دادند دستِ هم

که داغِ تازه‌ای باشند قلب آتشینش را

پدر جا خورد، مادر رفت از هوش و پسر جان داد

گرفته شعر هم اینجا به دندان آستینش را

برید از گوش تا گوشِ گلو را تیر، امّا او

نداد از دست قدر لحظه ای حتّی یقینش را

زمین بود و دریغی همچنان و حسرتی سنگین

که قطره قطره داد از دستِ خود، حبل المتینش را

زمین در حسرت خونِ گلویی ماند و شعر من

چگونه پر کند با واژه، جای نقطه چینش را

گلویی زخم دید و از نفس افتاد و دستی بُرد

به سویِ آسمان گویا صدای دلنشینش را

پدر در پشت خیمه بست نقش قبر طفلی را

که بسپارد به خاکِ تیره، یارِ آخرینش را

در دامه احسان معبودی به مناسبت ماه محرم به شعرخوانی پرداخت:

اسلم بن عمرو غلام ترک سیدالشهدا

فدا اولوم او گؤزل سیرت و بصیرتیوه

یازئپ ملائکه احسنت، حسن نیتیوه

غلام آل علی اولمادا نه حکمت وار؟

که غبطه لر ییدی سلطان و شاه شهرتیوه

قرائت رجزیندن جُوشاردی دریالر

باخاردی اهل سما حیدری رشادتیوه

حسدله کِبری سُؤکردین صفوف دوشمنده

قالاردی خیره شقی لر اوجا صلابتیوه

بِئله روایت اولوپ یتمیشه یاخئن کوفی

دوچار اولوبدی بو میداندا تیغ ضربتیوه

شهید اولاندا آلئپ باشیوی دیزی اوسته

بو نوعیله آقامئز آرتئرئپدی رُتبَتیوه

من ایفتیخار ائدرم که سنیله بیردی دیلیم

جزا گونی سنه گؤز تیکمیشم، شفاعتیوه

سلام اولا سنه اسلم شهید عاشورا

سلام اِنس و ملک لحظه ی شهادتیوه

سپس حسن پاکزاد به مناسبت ماه محرم به شعرخوانی پرداخت:

اسب هی کردنت بهم می ریخت نظم لشکرکشی دشمن را

لحن الله اکبرت اکبر! ذوب کرده ست هرچه آهن را

جبرئیل آمده نگاه کند باز هم صورت محمد(ص) را

عطر خوش بوی جامه ات بی شک، بازکرده زبان الکن را

پشت سر عمه بدرقه می کرد، روبرو تیغ ها به استقبال

آنطرف ولوله به پا کرده، اینطرف پخش کرده شیون را

تو اذان گفتنت شبیه کسی ست!، «قل هوال ... »خواندنت شبیه کسی ست

چهره ات، خنده ات شبیه کسی ست! هرکسی دیده این مبرهن را

دستها خونی و کبود افتاد روی یالی که غرق خون بوده

ابرهای سیاه نزدیک اند، آه گم کرده راهِ ایمن را

بوسه این بار فرق خواهد داشت، که سراسیمه می دود بابا

سر به زانو لبان خونینش ...، پرِخون کرده آه دامن را

تو یقیناً فراتری از شعر، از همین جمله های بی تردید

ماورای اگر، مگر، شاید! باید آموخت از تو حتمن را

زهرا محمدی به مناسبت ماه محرم به شعرخوانی پرداخت:

تر شد گلو تر شد صدا و حنجری که...

بر آسمان پاشید خون اصغری که...

هی می‌دوید و می‌دوید و قطره قطره

می‌ریخت از گوش و گلوی دختری که...

لیلا لبالب گریه از تازیدن اسب

پیچیده کوه غم به جان مادری که...

هی تیر بود و زخم خنجر روی گونه

نیزه نشسته پهلوی پیغمبری که...

خم شد کمر داغ پسر دید و برادر

دیگر نمانده نا برای رهبری که...

در روضه ها هیئت به هیئت اشک و ماتم

دنیا همیشه مانده مات محشری که...

همچنین عبدالرضا حسینی از شاعران جوان استان کرمان مهمان مجازی برنامه بود که در بستر اسکای روم به شعرخوانی پرداخت.

شایان ذکر است، در نشست «در سوگ عاشورا»، نوجوانی نقالی حضرت عباس (ع) را اجرا کرد که در پایان برنامه مورد تقدیر قرار گرفت.

ارسال نظر

    • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
    • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.
5 + 10 =