به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی لرستان، همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و لایت، حضرت امام رضا علیه السلام، عصر شعر «رضوی» با حضور جمعی از شعرای آیینی، کتابداران، اعضای کتابخانه، علاقمندان به حوزه شعر و ادب و دوستداران خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام در کتابخانه مرکزی خرم آباد برگزار شد.
محمد تقی عزیزیان، علیرضا حکیم، علیرضا کرمی و محسن زیدعلی از شاعران حاضر در این مراسم بودند که اشعار خود در وصف امام هشتم را برای حاضرین خواندند.
محمدتقی عزیزیان
تقویم رد شد از تب و تاب هزاره ها / از حرف های لفظ قلم، از اداره ها
از نیزه های ضربدری... نه! خبر نبود / حتی خلاف شیوه ی دارالاماره ها
دعبل نشست گوشه ی صحن جنوبی ات / دستی کشید روی سر استعاره ها
بی شک تو شاهکار خداوند بوده ای / نذر ضریح توست تمام ستاره ها
مردان غلام حلقه به گوش تو مانده اند / زن ها بریده اند دل از گوشواره ها
ساعت سکوت کرد وَ آونگش ایستاد / تا بشنود صدای تو را در نقاره ها
کودک شفا گرفت وَ دختر عروس شد / خورشید قد کشید ز پشت مناره ها
تاریخ نقل کرده بنابر روایتی / چشم غزال های جهان را ضمانتی
بابُ المراد هستی و دروازه ی بهشت / یعنی که چند ثانیه قبل از شهادتی
وقتی سکوت می کنی آغاز شورشیست / انگار مکث های میان تلاوتی
حالم شده ست پیرزن گوشه ی حرم / انگشتری فروخته دنبال حاجتی
وا کرده سفره های دلش را برای تو / جویای حالتان شده: خوبی؟ سلامتی؟
دستم به ارتفاع هتل ها نمی رسد / مولا منم مسافر تنهای پا پتی
حالا بگو به شاعر یک لا قبای خود / امسال هم به خواندن این شعر دعوتی
علیرضا حکیم
گنبد ماه
نزدیک حرم پر شدم از جلوه ی ماهش / گویی که دلم مست شد از شوق نگاهش
از دور چو دیدم حرمِ پاک و طلایش / پروانه شدم دور و برِ گنبدِ ماهش
صد بار مسافر بشوم سوی خراسان / هرگز نشوم خسته و افتاده ی راهش
درمانده نگردد، نشود زار و گرفتار / هرکس که شود آل علی پشت و پناهش
او نیست غریب الغربا،کاین همه عاشق / هستند هواخواه و مریدان و سپاهش
موجیست که افتاده به ره در طلب او / ای شاعر شوریده بگو شوکت جاهش!
کبوتر کوهی
چه می شد مست از بوی تو باشم / گرفتار خم موی تو باشم
چه می شد صبحها من دانه پاش / کبوتر کوهی کوی تو باشم
محسن زیدعلی
بیا حضرت باران که عشق عادت توست / که دست ابر ولایت پر از کرامت توست
تویی که شمس و شموسی، تویی امام روف / که چشم امتی عاشق به دست رحمت توست
فدای گنبد و گلدسته های زیبایت / و آن کبوتر جلدی که در عمارت توست
به آسمان حرم خیره می شود چشمی / که زیر چتر غریبانه ولایت توست
خوشا به حال کسانی که آشنای تواند / خوشا به حال غزالی که در حمایت توست
ضریح و صحن پر از زایرت نشان داده است / بزرگواری و دلدادگی اصالت توست
بتاب ماه خراسان به شهر شب زده ها / بتاب، در دلمان حسرت زیارت توست
علیرضا کرمی
درسکوت این ضریح
جهانی از نا گفتہ هاست.
نگاه این ضریح
به روشنایی که ازآن بی کرانه ا یم می کشاندم
ارسال نظر