یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۹

در نشست رونمایی و نقد کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال» مطرح شد؛

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

نشست رونمایی کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال»

مترجم کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال» می‌گوید: این واقعیتی است که امروزه کتاب‌خوانان دریافته‌اند که خواندن عمیق، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد، اما این موضوع برای کتاب‌نخوانان چندان مهم نیست. این کتاب نه تنها این مفهوم را برای دغدغه‌مندان بیان می‌کند، بلکه راهکارهایی را هم برای تربیت نسل‌ جدید ارائه می‌دهد تا نشان دهد با خواندن‌ کوتاه و بدون تمرکز، تغییراتی منفی در مغز ما ایجاد می‌شود.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، همزمان با سی و دومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، نشست رونمایی و نقد کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال» صبح شنبه ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۳، با حضور علیرضا شفیعی‌نسب، مترجم کتاب؛ مرتضی کاردر، پژوهشگر و فعال حوزه نشر، احمد شاکری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ سیدباقر میرعبداللهی، معاون برنامه‌ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور؛ سجاد محمدیان، مدیرکل آموزش و پژوهش و محمدرضا اسفاری، مدیرکل ترویج کتابخوانی و امور فرهنگی نهاد و گروهی از کتابداران در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

در ابتدای نشست، علیرضا شفیعی‌نسب، مترجم کتاب، با ابراز خرسندی از برگزاری این نشست، آخرین همکاری خود با نهاد را مربوط به سال ۱۳۹۵ و نشست معرفی کتاب «چگونه مرور کتاب بنویسیم؟» دانست و گفت: خوانندگان کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال» احتمالاً مجدوب کتابی شده‌اند که از یک سو درباره علوم اعصاب‌شناختی و اتفاقاتی است که در مغز می‌افتد، و از سوی دیگر، از جملات و کلماتی در تبیین مفاهیمش استفاده می‌کند که فراتر از زبان علمی مرسوم است. در ابتدا کمی برایم عجیب بود ولی بعد متوجه شدم که نه‌ تنها نویسنده با دلیل از این زبان استفاده کرده، بلکه محور و موضوع کتاب اساساً درباره همین بحث است. زنجیره دیجیتالی که در کتاب مطرح می‌شود بر شیوه خواندن ما و بر روش نگارش کتاب‌ها هم تأثیر می‌گذارد. نویسنده عامدانه از جملات طولانی و کلمات نه‌چندان آشنا استفاده کرده است. کتاب به صورت خیلی منسجم، ایده‌های جدیدی را به همراه حجم زیادی از مفاهیم مطرح کرده است.

وی افزود: این واقعیتی است که امروزه کتاب‌خوانان دریافته اند که آهسته‌خوانی و خواندن عمیق، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد، اما این موضوع برای افراد کتاب‌نخوان چندان مهم نیست. این کتاب نه تنها این مفهوم را برای دغدغه‌مندان به صورت منسجم بیان می‌کند، بلکه راهکارهایی را هم برای ما و تربیت نسل‌ جدید ارائه می‌دهد تا نشان دهد با خواندن‌ کوتاه و بدون تمرکز، تغییراتی منفی در مغز ما ایجاد می‌شود. از این جهت این کتاب برای افراد دغدغه‌مند راهنمای مفیدی است.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

در ادامه، احمد شاکری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ضمن تبریک هفته کتاب، کتابخوانی و کتابدار، گفت: موضوع کتاب یکی از مهم‌ترین موضوعات میان‌رشته‌ای و دغدغه پژوهشگران حوزه‌های مختلف است. نویسنده از منظر جدیدی به مسئله خواندن نگاه کرده است. یکی از تعبیرات جالب نویسنده «خوانش‌پژوهی» بود . سؤال این است که فضایی که در آن خواندن را شکل می‌دهیم چگونه است. یعنی اگر بخواهیم فرآیند خواندن را بررسی کنیم باید سراغ کدام قسمت ذهن برویم تا آن را تحلیل کنیم؟ خواندن یک «فضا»ست و ‌ویژگی‌های فضا و ارتباط ما با آن، مفهوم خواندن را در ذهن ما شکل می‌دهد. هنوز کتاب کاغذی، دغدغه بسیاری از پژوهشگران است. این‌ موضوع که، با وجود اتفاقات جدید خوانشی، چرا نمی‌توانیم از کتاب فیزیکی دل بکنیم، در «مطالعات فضا» قابل بررسی است. این بررسی چند وجه دارد. اول باید سبک فضایی که در آن واقع شده‌ایم را بررسی کنیم و بفهمیم از کجا می‌توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم. دوم «مفصل‌بندی فضا»ست که کارکردها را بررسی می‌کند و سوم هم «روح فضا»ست که یک قصد کانونی در آن قرار دارد. خاطرات فراوانی از کتاب کاغذی داریم که ما را با جهان خوانشی متفاوتش درگیر کرده است. به ‌لحاظ تاریخی، هر فضایی که خاطرات بیشتری را یادآوری کند، ارتباط بیشتری می‌توان با آن برقرار ‌کرد؛ بنابراین، وقتی مغز با فضای کاغذی مواجه می‌شود یک رفتار دارد و وقتی با فضای دیجیتال مواجه می‌شود، رفتارهای متفاوتی را شکل می‌دهد. به عبارت دیگر، خاطرات مندرج در آن فضا رفتار کنشگران را سامان می‌دهد. اگر بخواهیم رفتار خوانشیِ خواننده را بررسی کنیم باید به فضای او توجه کنیم.

شاکری ادامه داد: نکته دیگری که در مطالعات فضا به آن توجه می‌شود، «تداعی‌های فضا»ست. فضای کاغذی ممکن است چندین تداعی در ما ایجاد کند مثل کتابی که خاطراتی را به یاد ما می‌آورد. آیا فضای دیجیتال امکان چنین فضاسازی‌یی دارد؟ این سؤال مهمی است. مرزهای فضایی در هر دو خوانش وجود دارد و تفکیک این مرزها ما را قادر می‌کند تا باورها و رفتارهای افراد را پیش‌بینی‌پذیر کنیم. پس وقتی از جهان‌های خوانشی مختلف صحبت می‌کنیم، نکته مهم، نوع نگاه ماست. سؤال این است که دنیاهای موازی، که به واسطه این جهان‌های خوانشی شکل می‌گیرد، واجد چه شرایطی است. ما معمولاً برای هر یک از خوانش‌های دیجیتال و کاغذی، سازمان متفاوتی را در نظر می‌گیریم که می‌توانند اقتدارگرا یا گشوده باشد. قاعدتاً در خوانش کاغذی با یک فضای اقتدارگرا روبرو هستیم و در فضای دیجیتال، فضا گشوده است.

فضای دیجیتال، امکان ارجاعات ذهنی و ورود به محدوده خواندن کاغذی را همزمان ـ به واسطه ابزارهای مختلف ـ برای ما فراهم می کند. میان این فضاها، فضاهای حائلی هستند که فضای دیجیتال از همین نوع است و تلاش می‌کند بین دو فضا آشتی ایجاد کند.

شاکری با اشاره به این‌که کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال»، به واسطه خوانش ابزاری به نام متن‌پردازش، داده را برای ما توصیف می‌کند، اضافه کرد: نامه‌نگاری، از گونه‌های ادبی کلاسیک است و این آزادی را به نویسنده می‌دهد که در متن رفت و برگشت داشته باشد؛ یعنی هم با خواننده دیالوگ ‌کند و هم از فضای سومی استفاده ‌کند تا منطور خود را بهتر برساند. صاحب‌نظران حوزه ارتباطات که تحولات نسلی را بررسی می‌کنند، می‌گویند نسل ِزد می‌کوشد ارتباط خود را با فضای کاغذی همچنان حفظ کند، ولی به نظر می‌رسد زمانی فراخواهد رسید که کتاب‌های کاغذی جزو خاطرات خواهند شد و کتاب‌های دیجیتال تا سال ۲۰۵۰ به‌طور کلی تثبیت خواهند شد؛ چون نیاز خوانندگان در آن زمان متفاوت خواهد بود. امروزه شاهدیم که یونسکو «سواد تطبیق» و این‌که انسان‌ چه‌طور می‌تواند روابطش را با پیرامونش تطبیق دهد معیار قرار می‌دهد.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

سپس، مرتضی کاردر، پژوهشگر و فعال حوزه نشر در سخنانی گفت: این کتاب، مثل سایر کتاب‌ها یا مقالات تألیفی و ترجمه‌ای، به مسئله رابطه دنیای جدید با آن دسته از مشکلات حوزه خواندن می‌پردازد که تغییر فضاهای ذهنی موجب آنها می‌شود. همچنین در این کتاب با سؤالاتی مانند این‌که «آیا خواندن عمیق تحت تأثیر ذهنیت‌های دیجیتالی ما قرار می‌گیرد؟» مواجه می‌شویم. من فکر می‌کنم جایی که ما، به ‌عنوان طرفداران کتاب کاغذی، باید ببینیم روند تغییر مرز میان دو نوع خوانش چگونه است و این‌که آیا خواندن جدید به مرور زمان به پدیده‌ای سطحی تبدیل خواهد شد. ما هنوز به ‌طور جدی با نسلی که از آی‌پد استفاده می‌کند مواجه نشده‌ایم و هنوز نمی‌توانیم قضاوت کنیم که آیا درک این نسل از پیرامون، سطحی است یا نیازهای ما همان نیازهای نسل جدید است. از این جهت، ‌چنین پیشگویی‌یی ممکن نیست. نگاه خاطره‌گرایانه به کتاب کاغذی  هم راهکار نیست؛ چون نسل بعد کتاب کاغدی را در موزه خواهد دید. به ‌نظرم این مقوله یک «انتخاب» است و اگر بناست نسلی از میان مجموعه پدیده‌ها چیزی را انتخاب کند باید پرسید آیا کسانی هستند که چیزهایی را کنار بگذارند و چیزهایی دیگر را انتخاب کنند (مثلاً گوشی‌های هوشمند را کنار بگذارند و فقط کتاب بخوانند). اگر چه برخی دیدگاه‌ها معمولاً قابلیت‌های دنیای جدید را کوچک می‌شمارند، اما ممکن است ما به نقطه انتخاب برسیم و بدون این‌که از وب استفاده کنیم، کتاب و متن برایمان مهم‌تر باشد.

کاردر اضافه کرد: پرسش‌های دیگری هم هست؛ مانند این‌که آیا لذت‌بردن از خواندن کمتر شده است؟ اگر به این نتیجه برسیم که با وجود فضای مجازی، دیگر انسان از خواندن لذت نمی‌برد، به ‌نظرم این به کیفیت خود کتاب برمی‌گردد وگرنه ویژگی‌های ظاهری نمی‌تواند به طور کامل قانع‌کننده باشد. ارزش‌دادن به کتاب کاغذی شاید واجد نوعی ترس باشد، اما اگر انسانِ نسل آینده به این نقطه برسد که توجه، تمرکز و لذت ما در خوانش دیجیتالی کمتر می‌شود و ذائقه طبیعی ما تغییر می‌کند آیا برای نسل جدید این سؤال را ایجاد نمی‌کند که تغییرات صوری چه قدر می‌تواند ارزشمند باشد؟ پرسش این جاست که چه چیزی چه نقشی دارد و چه تأثیری می‌تواند بگذارد. مثلاً روزنامه کاغذی هنوز در دنیا آن قدر ارزش دارد که باعث شود مخاطبانی اخبار را از طریق تلویزیون دنبال نکنند. کتاب هم همین‌طور است. همچنین آیا شاهکارهای ادبی که آثار سینمایی از روی آنها اقتباس می‌شود، با متنشان برابری می‌کند؟ خیر. پس باید به این نقطه برسیم که آنچه درباره غنای ادبیات گفته می‌شود مهم و درست است. ممکن است نویسندگان ما بعد از فروپاشی و شکست به این نتیجه برسند که به ماهیت و گذشته ادبیات برگردند، اما بی‌توجهی به ادبیات ـ در مقابل مثلاً نسخه سینمایی آنها ـ موجب کم‌سوادی و بروز آسیب‌های دیگر می‌شود.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

سیدباقر میرعبداللهی، معاون برنامه‌ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور نیز در ابتدا به رابطه میان فرهنگ و زبان اشاره کرد و گفت: ترجمه، حتی اگر خوب هم نباشد، به نوعی منعکس‌کننده فرهنگ است و از این نظر فقط فعالیتی زبانی نیست. تاریخ ترجمه در ایران معاصر هم نشانگر نقش آن در روندسازی برای بسیاری از مفاهیم حوزه علوم انسانی مانند گفتمان مدرنیته و برخی جلوه‌های آن مثل فلسفه غربی و رمان و ادبیات داستانی است؛ بنابراین، امروزه ترجمه، از آن‌جا که عامل تعامل فرهنگ و زبان است، موضوعی گریزناپذیر است، اما، برای رسیدن به مرزهای آن‌چه آن را «ترجمه خوب» می‌نامیم، حتماً باید به آسیب‌های آن هم توجه کنیم. به نظرم یکی از مهم‌ترین آسیب‌ها، که مخصوصاً به برخی ناشران سودجو و مترجمان تازه‌کار مربوط می‌شود، بی‌توجهی به برنامه‌ریزی و، به تعبیری، پرهیز از «ترجمه پروژه‌محور» است. ناشر و مترجم بی‌برنامه، که لزوماً مقصد و مقصودی فرهنگی ندارد، اساساً به «چالش انتخاب کتاب برای ترجمه» اعتقادی ندارد و به همین دلیل محصولش هم به رابطه میان تفکر و زبان ارتباطی ندارد. اگر چه ما در ایران تا رسیدن به وضعیت مطلوبی که متون ترجمه شده همان تأثیر شناختی را که در مخاطب غربی گذاشته در خواننده ایرانی هم بگذارد، راه درازی پیش رو داریم، اما مبتنی بر فرهنگی ـ زبانی بودن کار ترجمه، لازم است در موضوعاتی مانند آموزش زبان و برنامه‌ریزی آموزشی و پژوهشی بازنگری کنیم.

میرعبداللهی، سپس ضمن تحسین نشر ترجمان به دلیل ثبات قدم و برنامه‌ریزی نسبی‌اش در انتشار کتاب و نشریه، خاطرنشان کرد: مترجمان آثار نشر ترجمان، هم در ترجمه کتاب‌ها و هم در فصلنامه‌، از نظر فهم محتوای زبان مبدأ و قدرت فارسی‌نویسی، یکسان نیستند. گزیده‌ کارکردن و توجه بیشتر به حضور ویراستار توانمند، به‌تدریج ما را به سمت انتشار آثاری می‌برد که هم در فهم متن و هم در نثر، «معیار» باشد.

معاون برنامه‌ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در پایان گفت: اما مهم‌ترین مسأله‌ای که خواندن کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال» برای خواننده ایرانی ایجاد می‌کند، احتمالاً موضوعی است که می‌توانیم آن را «رابطه میان تولیدکننده و مصرف‌کننده تکنولوژی» بنامیم. این موضوع البته موضوعی فلسفی است، نه سیاسی و اجتماعی که مثلاً وزیر ارتباطات یا فعالان سیاسی و فرهنگی بخواهند یا بتوانند درباره آن اظهار نظر کنند.

خواندن دیجیتال از آن جا که، به نوعی، فراورده‌ای ‌تکنولوژیکی است و تکنولوژی نیز محصول وضع غربِ فرهنگی است، پس باید درباره نسبت فرهنگیِ خواننده ایرانی با دنیای دیجیتال، تفکر و گفت‌وگو کنیم و بعد درباره خواندن به عنوان یکی از مصادیقش نظر بدهیم والبته اتخاذ موضع در این باره، مستلزم شناخت میراث غربی و وضع خودی است. در غرب، مارتین هایدگر در رساله «پرسش از تکنولوژی» و در ایران دکتر رضا داوری در آثار متعددش مانند «درباره غرب» در این باره نظریه‌پردازی کرده‌اند (البته نویسنده در صفحه ۱۸۱ کتاب از رساله دیگر هایدگر با نام «گفتار در باب تفکر» (Discourse on Thinking) شبیه به همین مضمون را نقل می‌کند). وقتی نویسنده از ایجاد «فرایندهای تازه شناختی» و «تغییر شیوه رفتار و تفکر» در نتیجه «نفوذ فرهنگ دیجیتال» و «رابطه زبان و اندیشه خوانشگر» می‌گوید پیداست که ارجاعاتش به فرهنگی است که مولّد تکنولوژی است. اما خواننده جهان سومی، قبل از این‌که وارد محتوای کتابی با این موضوع شود، باید این رابطه، به ‌عنوان یکی از مبادی تصوری مسأله، برایش مطرح شود.

این‌که نویسنده، به عنوان استاد دانشگاه، قالب نامه‌نگاری را برای نگارش کتابش انتخاب کرده، بیش از این‌که موضوعی شکلی و تفننی و به انگیزه جذب مخاطب باشد، به اندیشه نویسنده برای حضور در حوزه عمومی مربوط است. این در حالی است که بسیاری از استادان دانشگاهی ما حتی اگر هم بخواهند، نمی‌توانند مطالب علمی و فنی را برای خوانندگان عام بازگویی کنند؛ چرا که اساساً ربط فرهنگی‌شان با مفهوم حوزه عمومی (به معنای بازتعریف امر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در چارچوب مفهومی انسانی) روشن نیست. برای نویسنده کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال» شکل نگارش و زبان، به ‌جز این‌که ابزار مفاهمه است، یک وجه دموکراتیک و عمومی هم دارد و از این نظر مثل برخی نویسندگان و مترجمان ما نیست که بیشتر به نیت طبع‌آزمایی و زبان‌ورزی ترجمه می‌کنند و می‌نویسند.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

در دور دوم نشست که پیرامون نقد ترجمه کتاب گذشت، علیرضا شفیعی‌نسب، مترجم کتاب، با تشکر از اظهارات کارشناسان حاضر در جلسه، قائم به‌ نظر مرتضی کاردر گفت: کتاب بین تکامل طبیعی و غیرطبیعی تمایزی قائل می‌شود. انسان با توجه به زیستش تکامل‌هایی پیدا کرده است، ولی در این کتاب از یک پیدایش غیرطبیعی صحبت می‌شود. پیدایش خط و مقوله خواندن، یک تکامل غیرطبیعی است که هیج جا در ژن‌ها و ساختار وجودی ما نوشته نشده که موجودات به صورت طبیعی خواندن یاد می‌گیرند. برخی سلول‌های مغزی ما کنار هم قرار گرفته و خواندن، تکلم، بینایی و ادراک را به ‌وجود آورده است. خواندن، بر خلاف سخن گفتن، طبیعی نیست و باید به انسان یاد داد تا بخواند و مدارهایی که در مغز ما این وظیفه را بر عهده دارند، از طریق چشم به مغز می‌رود و باعث می‌شود بتوانیم متنی را بخوانیم. نتیجه تفکیک میان دو مقوله تکامل طبیعی و غیرطبیعی این است که نمی‌توان برای یادگیریِ مثلاً ادبیات کسی را مجبور کرد، ولی در ساحت تجویز، نیاز به‌خواندن و تغییراتی که به‌واسطه خواندن در مغز ایجاد می‌شود متفاوت است؛ یعنی ما اگر موضوع را به حال خودش رها کنیم، این نیاز ایجاد نمی‌شود و شاید به‌کلی از دست برود. در واقع، انسان از زمانی که خط را اختراع کرده، تحولاتی را در سبک اندیشیدن هم ایجاد کرده است. قوای تحلیلی‌ انسان در اثر مواجهه با قدرت کلمات و اندیشه بالا رفته و تفکر نقادانه و همدلی در او فعال‌تر شده است. پس نه تنها محتوایی که می‌خوانیم، به صورت مستقیم، همدلی را تقویت می‌کند، بلکه اثر ناخودآگاه و غیرمستقیمی نیز دارد که در نتیجه آن، مدارهای همدلی تقویت می‌شود. اما هیچ یک از این‌ها طبیعی نیست و ممکن است اندیشه‌های ایجاد شده با گذر چند نسل از بین برود.

میرعبداللهی، در واکنش به‌سخن مترجم کتاب، پاسخ داد که این تفسیر، سخن فیزیکالیست‌هاست که مبتنی بر تفسیری مادی از رابطه ذهن و بدن است، اما این‌که مفاهیمی مانند ارداک، خودآگاهی و خواندن نتیجه کنش‌های صرفاً مادی میان ذهن و بدن باشد، مورد اشاره صریح نویسنده نیست.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

احمد شاکری سخنانش را با مطرح‌کردن این پرسش که کدام یک از دو فرآیند غوطه‌وری بین خواندن و بازی‌کردن، همدلی ایجاد می‌کند، یادآور شد: ما الآن با نسلی مواجه هستیم که بیشتر بازی می‌کند تا بخواند. چگونه می‌توانیم با نسلی تعامل کنیم که عواطفش بیشتر از راه بازی با ابزار دیجیتالیِ خواندن درگیر می‌شود؛ یعنی انگار حس می‌کند که دارد کتاب را ورق می‌زند. به ‌نظرم باید ببینیم که میزان عمیق‌خوانی چقدر است و نویسنده چگونه می‌تواند با خواننده‌اش تعامل کند و واسطه‌اش کجاست. به‌ نظر می‌رسد این سخن که ژرف‌خوانی در خطر است، کاملاً درست است؛ چون نسلی که به سمت بازی می‌رود، در سطح حرکت می‌کند نه عمق. پردازشگرهای مغز چنین خواننده‌ای در فرآیند بازی اقناع می‌شود و به همین دلیل در محافل آکادمیک درباره بازی (نه به معنای game) پژوهش می‌کنند که در حوزه‌های مختلف چگونه وارد فضایی شویم که بیشترین میزان بهره‌وری و کم‌ترین میزان زمان کمّی را داشته باشیم. مشکل مقوله خواندن با نسخه‌های دیجیتال این است که آیا در شکل کاغذی، خوانش دموکراتیک هم داریم، و پاسخ این است که نداریم.

شاکری در پایان گفت: بخش زیادی از مطالب این کتاب بر اساس ارجاعات و پی‌نوشت‌هایی است که در کتاب نیامده و شکل دیجیتالی آنها موجود است. خانم ولف ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در نهاد کتابخانه‌ها به‌صورت مجازی سخنرانی داشت و نشان داد که انسان بسیار دقیقی است. ای کاش این پی‌نوشت‌ها و ارجاعات از کتاب کاغذی حذف نمی‌شد و ما نتیجه دقت نویسنده را می‌دیدیم.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

سپس، مرتضی کاردر در اشاره‌ای اجمالی در باب ترجمه کتاب گفت: این کتاب، متنی پر از ارجاع شامل کتاب مقدس، شعر شاعران معاصر و نقل‌های فراوان از نویسندگان دیگر است و خواننده آگاه، دشواری ترجمه چنین متونی را می‌فهمد. نمی‌دانم ترجمه این اثر چقدر زمان برده است، ولی ناهم‌خوانی لحن و زبان مترجم در مورادی پیداست که البته ممکن است در مواردی کار ویراستار باشد. مثلاً در جایی از تعبیر «وجه متامل مغز خوانش‌گر» استفاده کرده‌اید. خوب است به استفاده از واژگانی مانند «خوانش‌گر» یا «خواندن‌پژوه» بیشتر فکر کنیم. در مورادی هم بهتر بود، به منظور تفهیم بهتر، کلمات ترکیبی به جمله تبدیل شود. برخی کلمات را نیز به جای ترجمه مصدری، می‌شد شکست. این موراد گاه موجب عدم انسجام در متن فارسی شده است. همچنین هیچ یک از ارجاعات را در کتاب نمی‌بینیم که قربانی صرفه‌جویی ناشر شده است. اسم انتخاب‌شده برای کتاب خوب است و جوهر کتاب را نشان می‌دهد، اگر چه ترجمه نام اصلی کتاب (reader, come home) نیست. در مجموع، ناشر/ مترجم می‌توانست زمان بیشتری را صرف ترجمه کتاب کند.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

سجاد محمدیان، مدیرکل آموزش و پژوهش نهاد کتابخانه‌ها، ضمن ارائه توضیحی درباره چرایی انتخاب این کتاب، پیشگامی نهاد در انتشار آثاری در حوزه مطالعات خواندن و مشارکت نهاد در انتشار این اثر، اظهار داشت: مفهوم خواندن، حداقل چهار بار دچار تغییر محمل شده است؛ یعنی محمل‌های خواندن، روزگاری گِل و سنگ، روزگاری چرم و پوست، روزگاری کاغذ و دست‌خط و روزگاری نیز کاغذ و چاپ بوده است و الآن در مرحله پنجم خواندن هستیم. نکته‌ مهم برای ما ایرانیان این است که ما در دو مرحله و محمل اول، موضع انفعالی نداریم و این ما هستیم که کاغذ را از چینی‌ها می‌گیریم و به غربی‌ها می‌دهیم، ولی بعدها در موضع انفعال قرار گرفتیم. در همین دوران است که قرآن را اول غربی‌ها در ونیز و در سال ۱۵۰۳ میلادی چاپ می‌کنند و بعد از آن مسلمانان عثمانی‌ در  سال ۱۷۹۷ میلادی آن را در روسیه چاپ می‌کنند که ۲۹۴ سال بین این دو اتفاق فاصله است. چرا چنین می‌شود؟ چون ما در موضعی انفعالی بودیم. الآن هم فضای چاپ کتاب و نشر ما فضایی دوگانه است و همان نزاع میان کتاب خطی/ چاپی در حال حاضر به نزاع میان کتاب کاغذی / دیجیتالی تبدیل شده است. ما دیدگاه علمی به موضوع نداشته‌ایم و نداریم.

در چنین فضایی می‌توانم بگویم که نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور اولین ارگانی است که به پروژه خواندن به شکلی علمی ورود کرده و یکی از بانیان مهم رویدادهای علمیِ برگزار شده در این حوزه نهاد کتابخانه‌ها بوده است؛ چرا که ما این مقوله را بسیار مهم و فراتر از دعوای کاغذی / دیجیتال می‌دانیم. نهاد کتابخانه‌ها، در این تلاش علمی و عملی، مظلوم و تنها بوده است. این دو فضا کاملاً متفاوت از یکدیگرند و ما، با فهم این تفاوت و تفکیک است که می‌توانیم برای بار سوم منفعل نشویم؛ چرا که ذات کتاب تغییر نمی‌کند. ما باید از این انفعال خارج شویم و ناشران و دانشگاهیان نیز باید با موضوع، فعالانه، درگیر شوند و خواندن را به ‌عنوان یک رفتار و مقوله علمی بپذیرند و آن را به علم یا سواد محدود نکنند. ما در آخرین انفعالمان متضرر شدیم و چیزی ایجاد کردیم به اسم صنعت نشر که در نسبت با ما هویتی ندارد.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

در پایان نشست، پرسش و پاسخ میان حاضران جلسه برقرار شد.

«خواندن عمیق»، با فراگیرشدن دنیای دیجیتال، به خطر می‌افتد؟!

ارسال نظر

    • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
    • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.
8 + 0 =