مدیرکل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی دراین محفل ادبی یاد و خاطره شهید حاج قاسم سلیمانی، شهدای انقلاب و دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و حضرت امام خمینی(ره) را گرامی داشت و گفت: حاج قاسم سلیمانی پرورش یافته مکتب امام روح الله بود که با تاسی از سیره و منش امام بزرگوار انقلاب شخصیتی را به وجود آورد که همواره استکبار و ایادی خونخوار آن ها از وجودش در هراس بودند.
وی تاکید کرد: وصیت نامه حاج قاسم نمادی مکتب حاج قاسم است و من اصرار دارم که همه علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی و مکتب شهدا و حاج قاسم این وصیت نامه را مطالعه کنند.
وی در ادامه بخشی از وصیت نامه حاج قاسم سلیمانی را قرائت کرد.
در ادامه این محفل ادبی شاعران آئینی سرای استان به قرائت اشعار خود پرداختند.
زینب غلامی، شاعر نوجوان استان در این قسمت به خوانش اشعار خود پرداخت.
شب شد و فاصله با عشق به گفتار افتاد
گذر مرگ که در کوچه ی دلدار افتاد
صبح از تلخی تکرار حکایت می کرد
روضه سر خط خبر بود : علمدار افتاد
روضه خوان بود در آن همهمه تنها دستت ...
کوچه و آتش و گودال به تکرار افتاد
شعله می خواست تو از خاطر دنیا بروی
نامت آتش شد و در کوچه و بازار افتاد
اسما سجادی دیگر شاعر نوجوان استان نیز در ادامه شعری در وصف سردار دل ها قرائت کرد.
سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا!
نه فاتح و نه سپهبد، نه هیچ کدام، نه سردار
برای نام تو تنها «شهید» بود سزاوار
قسم به عاشقِ بیباکِ مهربانِ درونت
قسم به راه عزیزت، قسم به سرخی خونت
که خطّ قرمز تو مرزهای دین و وطن بود
و خطّ اشک یتیمان بیپناه یمن بود
رضا رحیمی عنبران، شاعر برجسته و آیینی سرای استان نیز در ادامه این محفل ادبی شعر خود با عنوان شکوه تشییع را قرائت کرد.
وی سرایش این اشعار را همزمان با برگزاری مراسم تشییع حاج قاسم در مشهد مقدس عنوان کرد و ادامه داد: این شعر از اعماق وجود و از متن دل بر زبان جاری شده است.
کوچه در کوچه، قدم تا به قدم، بست به بست
همه جا سمت ورودی حرم زائر هست
گنبدت خُم می ماست که اینگونه شدند
زائرت مست و دلم مست و کبوتر ها! مست
خانه ای که نکند فخر به همسایگی ات
به تو محتاجم و بر مهر تو پشتم گرم است
مردی از طایفه ی آینه ها بر می خواست
آنکه در جاده افتادگی از پا ننشست
قسمت اینبود که دیدید، به احباب قسم
حاج قاسم به رفیقان شهیدش پیوست
نظر مرحمتی کن تو در آن وقتی که
می رسد سمت حرم پیکر من برسر دست
در ادامه این مراسم نیز حجت السلام سید ابوالفضل مبارز شاعر آئینی سرای افغانستانی به قرائت اشعار خود پرداخت.
کجا در حسرت یک لقمه ی نان گریه می کردیم
اگر مانند تو یک عمر پنهان گریه می کردیم
اگر مانند تو بر روی خاک سرد تنهایی
به شوق گرمی دست شهیدان گریه می کردیم
عجب انگشتری گم کرده ای ما هم اگر بودیم
برای لحظه ای جای سلیمان گریه می کردیم
کجا رفتی کجا انگشتر ملک سلیمانی
چه می شد با شما در سوگ باران گریه می کردیم
ارسال نظر