به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی، ویژهبرنامه سراسری «شهید قدس» با حضور حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر سبزیان، مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی و شعرخوانی زهرا محدثی خراسانی، عاطفه سادات موسوی، علیرضا خاکساری و سید حکیم بینش از شاعران استانی همزمان با چهارمین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و به میزبانی اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی برگزار شد.
در ابتدا حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر سبزیان، مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی ضمن تبریک ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) و تسلیت چهارمین سالگرد شهادت سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی گفت: از ابتکار عمل نهاد قدرشناسی میکنم و همچنین از تلاش همکارانم در راستای استمرار اجرای این قبیل برنامه نیز تشکر میکنم.
وی با اشاره به اجرای سراسری این برنامه، اظهار کرد: این برنامه به منظور توجه به دیدگاه و اندیشههای حاج قاسم سلیمانی برگزار میشود. به عنوان یک ایرانی مسلمان میبایست به اندیشه، محور حرکت و استراتژی فکری سردار دلها توجه کافی و وافی داشته باشیم.
مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی تاکید کرد: یکی از مهمترین منابع برای شناخت اندیشه شهید حاج قاسم سلیمانی وصیتنامه سیاسی- الهی ایشان است که در واقع عصارهای از وجود و اندیشه این شهید معزز است. این وصیتنامهای که به قلم سردار دلها و بدون تحریف بیان شده ظرفیت استفاده برای تولید محصولات ادیبانه و فرهنگی را دارد.
وی در ادامه به خوانش فرازی از وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مبنی بر اینکه «امروز، ایران، قرارگاه حسین بن علی(ع) است» پرداخت و گفت: شخصیتی همچون شهید سلیمانی که دنیا را گشته، رصد کرده و در برابر ظلم ایستاده، معتقد است اگر ایران آسیب ببیند، در کشورهای دیگر همچون عراق و عربستان و ... نیز امنیتی فراهم نخواهد شد.
علی اکبر سبزیان اظهار امیدواری کرد بتوانیم ادامه دهنده راه و مسیر این شهید بزرگوار باشیم.
در ادامه شاعران به خوانش اشعار خود پرداختند:
زهرا محدثی خراسانی
همچنان قاف، حرف اول قدس، همچنان داغ، مسجدالاقصی است
همچنان سنگ، شوق پرواز و همچنان قطره راهی دریاست
جانمازی که سجده گاه تو بود پرچم فتح سرفرازت شد
پرچمت تا همیشه ی ایام روی گلدسته ی اذان برپاست
ای شکوه شکفته ی تاریخ! مژده ی صادق خدا به زمین!
قاسم نور در شب ظلمت! ارمغانت سپیدهی فرداست
ای نوید، ای بشارت صادق! مژده دادی که صبح نزدیک است
پیش بهت جهانیان، اکنون علم صبح صادقت پیداست
«یا علی» گفتی و جهانی را به تماشای عشق آوردی
هرچه گفتی تلاوت این ذکر، هرچه کردی عنایت مولاست
بی سبب نیست سرزمین عراق گشت میقات پرگشودن تو
خط سرخی که رهگذارت شد، امتداد شکوه عاشوراست
علیرضا خاکساری
آن لحظه های ناب را در یاد داریم
ما خاطرات از سوم خرداد داریم
بادست خالی شهر را ازاد کردیم
ان شب دل روح خدا را شاد کردیم
از دست دشمن خاک خود را پس گرفتیم
پس کوچه های پاک خود را پس گرفتیم
درسی به شمر و خولی جلاد دادیم
خاکستر صدام را بر باد دادیم
سربندمان نام امیرالمومنین بود
یک گوشه از پیکارمان فتح المبین بود
تاریخ را باید که بعد از ما بگویند
از برکت خون جهان ارا بگویند
عشق به میهن شهر را ساماندهی کرد
صیاد دلها جبهه را فرماندهی کرد
یادش بخیر اخلاص کار حاج احمد
چشم زمین محو وقار حاج احمد
حرف دل جامانده را اهنگران گفت
از غصه و درد و حماسه توامان گفت
از داغ سرداران بی پروا سرودند
با لحن غم ممد نبودی ها سرودند
با مردم ازاده ما در یک مسیریم
چیزی نمانده قدس را هم پس بگیریم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
تا لشگر اسلام مان دارد اسامه
فتح الفتوح مسلمین دارد ادامه
فتح الفتوح از نسل سلمان بر می اید
این کارها از مرد میدان بر می اید
تعریف ما از مرد میدان حاج قاسم
ایینه ی عباس دوران حاج قاسم
بعد از شهادت هم سلیمانی حسینی ست
این خلصت زیبای ابناء خمینی ست
با خون خود طاغوت را بی ابرو کرد
دست منافق های مان را نیز رو کرد
نفرین به هرچه فتنه ی دشمن هراسی
لعنت به این شکل کثیف دیپلماسی
ما را سفارش می کند مولا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا...
...درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
امروزه وقتی صحبت از جنگ اراده ست
واجبترین واجبات ما جهاد است
امروز هم آماده ی اذن جهادیم
محکم به پای آرمان ها ایستادیم
ما هم همانند ذبیح فاطمیون
هستیم خار دیگری در چشم صهیون
هم خواب را از چشم امریکا بگیریم
هم انتقام حاج قاسم را بگیریم
این هم از اعجاز صراط المستقیم است
اسلام فردا پایگاهش اورشلیم است
مغلوب قرآن میشود روزی تل اویو
با خاک یکسان میشود روزی تل اویو
قاسم سلیمانی در ایران بی شمار است
انگیزه ی لشگر نشان ذوالفقار است
ایران که جای کودتای مخملی نیست
از ما نباشد هر که با سیدعلی نیست
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندیم
با معنویت در دو عالم سربلندیم
در فصل سختی چشم تهران هم به طوس است
چون ملک ایران بیمه ی شمس الشموس است
*******************************************
افتاده بر پایش قلم هایی که قادر نیست
یعنی که از زهرا نوشتن کار شاعر نیست
باید یکی همواره از ما بهتران گوید
روح القدس باید خودش از عمق جان گوید
باید بگوید نور در اوزان نمی گنجد
در شعر شاعر روح الرحمن نمی گنجد
خیر کثیر حضرت داور تولد یافت
مجموعه ی پیغمبر و حیدر تولد یافت
ناموس حق گهواره جنبانش ملک باشد
تنها فدک نه سهم الارثش نه فلک باشد
هفت آسمان را هم بگردی مثل زهرا نیست
معراج رفته تازه می فهمد که زهرا کیست
یک تن ولی در چهارده تن جلوه دارد او
یک پرتو از انوار پاکش ضامن آهو
هر جلوه اش دل می برد از حضرت طاها
ام ابیها فاطمه انسیه الحورا
پیوسته در قران خدا با ما سخن گفته
در هل اتی از رحمت زهرا سخن گفته
بنویس جای فاطمه سرمنشاء خیرات
با من بخوان اهلا و سهلا مادر سادات
محتاج زهراییم در معبرگشایی ها
هستند زیر منت او کربلایی ها
مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود
اندیشه ی زهرا در افکار خمینی بود
جاری ست فیض حضرت او چهارده قرن است
آزاده ایم از برکت او چهاره قرن است
ما را به راه راست دعوت میکند زهرا
با فعل و تقریرش هدایت میکند زهرا
تا چند وعده شام اقازاده هایش را
از لطف تقدیم رعیت میکند زهرا
قصدش ز مسجد آمدن دشمن ستیزی بود
در صحنه تدریس بصیرت میکند زهرا
تحریم هم باشد توافق در مرامش نیست
تفسیرصبر و استقامت میکند زهرا
از نقش سربند شهیدان میتوان فهمید
دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا
ما تا قیام مهدی اش از پا نمی افتیم
چون فاطمیون را حمایت میکند زهرا
در انتقامی سخت سیلی کار مادر بود
میدان که می آید قیامت میکند زهرا
توصیف ما از فاطمه تفسیر قرآنی ست
شاگرد درس مکتبش قاسم سلیمانی ست
رزمنده ها را نهضت زهرا به خط کرده
زهرا؛ سلیمانی ما را تربیت کرده
ارزش ندارد جان اگر نذر ولایت نیست
پایان راه فاطمیون جز شهادت نیست
ما سر به داران مطیع رهبری هستیم
آماده ی دستور فتح خیبری هستیم
موسی عصا بر کف بیا هنگام طوفان است
فرمان بده حیفای شان با خاک یکسان است
با سر می افتد قوم فرعون زمان در نیل
شیعه کمر بسته به نابودی اسرائیل
از جبهه ی حق میرسد اوای پیروزی
قطعا تماشایی شود فردای پیروزی
در قدس اگر فردا نماز جمعه ای برپاست
سید علی مان خطبه خوان مسجدالاقصی ست
نخلی که چون کوه ست پابرجا نمی خشکد
روحیه ی فرمانبری در ما نمی خشکد
با اینکه در دل داغ فخری زاده ها داریم
در سنگر علم و عمل ازاده ها داریم
عاطفهسادات موسوی
به صبح چشم سیاه تو عید باید گفت
به سالگرد تو عید سعید باید گفت
شبیه بخت بلند است تا لباس عزا
به رنگ مشکی شالم سپید باید گفت
عزیز دادم، عزیزی که بهتر از جان بود
به مادر شهدا هم شهید باید گفت
خدا چنانچه بخواهد به پیش هر داغی
هزار مرتبه هل من مزید باید گفت
به دل بریدن و دل بستن به این دنیا
نبرد بین حسین و یزید باید گفت
دلم خوش است به تبریک در شهادت تو
که تسلیت به دل نا امید باید گفت
چنان به وعده ی رجعت امید دارم که
به روز وصل تو حبل الورید باید گفت
مسیح ما به تو جانی دوباره خواهد داد
به بازگشت تو عهد جدید باید گفت
*******************************************
غم را پیام آور اشک سحر مکن
بر شانه های خستهی حسرت سفر مکن
تابوت کوچک است، جهان پرنده را
در این چهار ضلعی غم مختصر مکن
بغض غروب جمعه خودش گریه آور است
اندوه جمعه های مرا بیشتر مکن
بی دست و سر، زیارت شاه نجف نرو
یادآوری روضه برای پدر مکن
انگشترت کجاست سلیمان؟ عقیق را
مثل غروب غم زده خونین جگر مکن
ما کشتگان سادگی خنده ی تو ایم
اینقدر بی ملاحظه از ما گذر مکن
ما با تو ایم، بعد تو هم در کنار تو
بر ما به چشم مردم تنها نظر مکن
سیدحکیم بینش
همیشه حرف میزدی که روسپید میشوی
کسی که از حیات خویش خیر دید میشوی
خدای مهربان به تو عجب نظر نداشته؟
که آن گلی که او به دست خویش چید میشوی
ولی هراس داشتی نباشی از گزیدهها
که ناگهان کسی که عشق برگزید میشوی
تصور جهان بدون تو نه، هیچ ساده نیست
تو آن که او به آرزوی خود رسید میشوی
شهادت برای ما شبیه حاج قاسم است
به روی داغهای ما غم جدید میشوی
تو آنکه هرکه میرسید دوست یا دشمنت
به نیش تلخ و تند خویش میگزید میشوی
صدا چقدر آشنا! صدا چقدر مهربان!
صدا که مژده میدهد: «تو هم شیهدی میشوی»
*******************************************
چشمها را یاد تو هر لحظه بارانی کند
خندهات در قلب دشمن کار مَیدانی کند
چشم در چشم ولی می دوختی هر روز تو
تا دلت را با نگاهش سخت توفانی کند
چشمهای فتنه را از کاسه بیرون کردهای
هیچکس نتواند این کار سلیمانی کند
اوج زیبایی است آنجا در میان معرکه
سجدۀ شکرت به دل آرامش ارزانی کند
نقشههای راه ما را ریختی و بعد هم
رفتی ای سردار دلها، دل پریشانی کند
ما به سر سربند یا زهرا و زینب بستهایم
باز ما را کربلای شام مهمانی کند
با تو سرباز ولایت شد مشخص راه ما
راه ما را خندههای تو چراغانی کند
قصۀ انگشترت فصل بلند دیگری است
قصۀ دستت جهان را غرق حیرانی کند
کس ندیده عاشقی اینگونه با سربازیاش
خویش را در پیش پای عشق قربانی کند
گفتنی است، در حاشیه این برنامه مریم صدر، نقاش و طراح استانی به تصویرگری از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخت.
ارسال نظر